کلمه جو
صفحه اصلی

gauche


معنی : ناشی، خام دست، چپ دست
معانی دیگر : دست و پا چلفتی، (از نظر رفتار و مردم داری) ناشی و مخبط، شورتی و بی ملاحظه، مایل

انگلیسی به فارسی

خام دست، چپ دست، ناشی، کج، مایل


گاو، چپ دست، خام دست، ناشی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: gauchely (adv.), gaucheness (n.)
• : تعریف: deficient in manners or other conventions of social behavior; boorish; crude.
متضاد: couth, elegant, polished, refined, smooth
مشابه: tacky, tactless, tasteless, uncouth

- What is considered polite in one society may be gauche in another.
[ترجمه ترگمان] آنچه در یک جامعه مو دب در نظر گرفته می شود ممکن است در حوزه دیگری مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل] آنچه در یک جامعه مؤمن در نظر گرفته می شود ممکن است در یکی دیگر از موارد باشد

• tactless; crude; awkward, clumsy; lacking social grace
someone who is gauche is awkward and uncomfortable in the company of other people.

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] کج

مترادف و متضاد

ناشی (صفت)
ill, amateurish, emergent, awkward, dilettante, gauche, rube, maladroit, jackleg, laity, sequent, left-handed

خام دست (صفت)
gauche, unskilful, clumsy, unskilled, jackleg, unfledged, heavy-handed

چپ دست (صفت)
gauche, left-handed

tactless, unsophisticated


Synonyms: awkward, bumbling, clumsy, crude, graceless, green, halting, ham-handed, heavy-handed, ignorant, ill-bred, ill-mannered, inelegant, inept, insensitive, lacking, maladroit, oafish, uncouth, uncultured, unhappy, unpolished, wooden


Antonyms: elegant, graceful, mannerly, polished, refined, sophisticated, tactful, tasteful


جملات نمونه

1. We're all a bit gauche when we're young.
[ترجمه ترگمان]وقتی جوان بودیم، همه We
[ترجمه گوگل]همه ما کمی گاو زمانی هستیم که جوان هستیم

2. She was a rather gauche, provincial creature.
[ترجمه ترگمان]او یک چپ دست بود، یک موجود شهرستانی بود
[ترجمه گوگل]او یک موجود غول پیکر است

3. It would be gauche to mention the price.
[ترجمه ترگمان]به هر حال اسمت را کج و معوج کرد که به قیمت آن اشاره کند
[ترجمه گوگل]می توان به قیمت اشاره کرد

4. She had grown from a gauche teenager to a self-assured young woman.
[ترجمه ترگمان]او از یک نوجوان چپ دست به عنوان یک زن جوان مطمئن رشد کرده بود
[ترجمه گوگل]او از یک نوجوان گاچ به یک زن جوان مطمئن اطمینان یافته بود

5. He blamed his shyness and gauche manner on his upbringing, as the only child of elderly parents.
[ترجمه ترگمان]او کمرویی و gauche را نسبت به تربیت او، به عنوان تنها فرزند والدین مسن، مورد سرزنش قرار داد
[ترجمه گوگل]او به عنوان تنها فرزند والدین سالخورده خود را از شیوه و شیوه ی او در تربیت او سرزنش می کند

6. But she could not move away without appearing gauche and childish.
[ترجمه ترگمان]اما بدون آن که کج و معوج و بچگانه به نظر برسد، نمی توانست حرکت کند
[ترجمه گوگل]اما او نمیتوانست بدون داشتن ظاهر گاچ و کودکانه حرکت کند

7. She knew she would be gauche and awkward.
[ترجمه ترگمان]می دانست که او چپ دست و کج و معوج خواهد بود
[ترجمه گوگل]او می دانست که می تواند گاو و ناخوشایند باشد

8. I find him terribly gauche.
[ترجمه ترگمان]من او را به طرز وحشتناکی چپ دست می بینم
[ترجمه گوگل]من او را وحشتناک gauche پیدا کنید

9. I never discuss money. It's gauche.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت راجع به پول بحث نمی کنم - It
[ترجمه گوگل]من هرگز پول بحث نمی کنم آن گاوش است

10. Une dame aux cheveux blancs regarde à gauche et à droite. Elle a l'air d'attendre quelqu'un.
[ترجمه ترگمان]یک dame و یک gauche و یک gauche و یک droite با صدای بلند گفت: آ ره، آ ره، آ ره
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که شما به چه چیزهایی احتیاج دارید الله یک هواپیما در حال حاضر quelqu'un

11. When receiving a business card, it is gauche to write on the back side.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک کارت ویزیت دریافت می کنید، باید پشت سر بنویسید
[ترجمه گوگل]هنگام دریافت یک کارت بازرگانی، در قسمت پشتی آن را بنویسید

12. Gold toilets on a private jumbo jet is gauche. Giving to the community isn't.
[ترجمه ترگمان]توالت طلایی در یک jumbo خصوصی gauche است تسلیم شدن به جامعه
[ترجمه گوگل]توالت های طلایی در یک jet jumbo خصوصی است gauche دادن به جامعه نیست

13. Their excellent manners always made me feel gauche.
[ترجمه ترگمان]رفتار excellent همیشه مرا به چپ و راست منحرف می کرد
[ترجمه گوگل]رفتارهای عالی آنها همیشه باعث احساس غرور شدم

14. He now seems gauche and uninteresting.
[ترجمه ترگمان]او اکنون gauche و جالب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او اکنون به نظر می رسد گاو و بی علاقه است

پیشنهاد کاربران

ناشایست. دست چپ. زشت


کلمات دیگر: