1. adolescence is usually accompanied by romanticism
نوجوانی معمولا با عشق گرایی همراه است.
2. the storms of adolescence
بحران های دوران شباب
3. dissatisfaction is a common concomitant of adolescence
ناخشنودی معمولا با بلوغ همراه است.
4. Adolescence is the period of transition between childhood and adulthood.
[ترجمه koorosh] بلوغ دوره ی انتقال از کودکی به بزرگسالی است.
[ترجمه ترگمان]Adolescence دوره گذار بین کودکی و بزرگسالی است
[ترجمه گوگل]نوجوانی دوره گذار بین دوران کودکی و بزرگسالی است
5. He grew from adolescence to young manhood.
[ترجمه ترگمان]اون از دوره بلوغ تا جوانی رشد کرده
[ترجمه گوگل]او از نوجوانی تا نوجوانی جوان رشد کرد
6. Many bodily changes occur during adolescence.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تغییرات بدنی در دوران بلوغ رخ می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از تغییرات بدنی در دوران نوجوانی رخ می دهد
7. My childhood and adolescence were a joyous outpouring of energy, a ceaseless quest for expression, skill, and experience. School was only a background to the supreme delight of lessons in music, dance, and dramatics, and the thrill of sojourns in the country, theaters, concerts.
[ترجمه ترگمان]دوران کودکی و نوجوانی من سرشار از شور و نشاط و شور و اشتیاق و تلاش مداوم برای بیان، مهارت و تجربه بود مدرسه تنها یک پس زمینه برای لذت عالی درس های موسیقی، رقص، and، و هیجان of در کشور، تئاترها، کنسرت ها بود
[ترجمه گوگل]دوران کودکی و نوجوانی من پر از انرژی پر انرژی بود، تلاش بی وقفه برای بیان، مهارت و تجربه مدرسه تنها زمینه برای لذت بردن از درس در موسیقی، رقص، و دراماتیک، و هیجان سکونت در کشور، تئاتر، کنسرت است
8. Adolescence is the process of going from childhood to maturity.
[ترجمه ترگمان]بلوغ فرآیند رفتن از کودکی به بلوغ است
[ترجمه گوگل]نوجوانی فرایند رفتن از دوران کودکی به بلوغ است
9. There was a lot of unhappiness in my adolescence.
[ترجمه علی امینی] دوران بلوغ من با ملایمات عدیده ای همراه بود
[ترجمه ترگمان] دوران بلوغ خیلی زیادی بود
[ترجمه گوگل]در نوجوانی خیلی ناراحت شدم
10. No one knows for sure why adolescence is unique to humans.
[ترجمه علی امینی] کسی یقینا نمی داند چرا نوجوانی برای همه دورانی منحصر بفرد است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی داند که چرا بلوغ نسبت به انسان ها منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]هیچکس نمی داند که چرا نوجوانی برای انسان ها منحصر به فرد است
11. Acne is the curse of adolescence.
[ترجمه علی امینی] آکنه از مشکلات دوران بلوغ است
[ترجمه ترگمان] Acne \"نفرین دوران بلوغ\" - ه
[ترجمه گوگل]آکنه نفرین نوجوانی است
12. The movie is a perfect distillation of adolescence.
[ترجمه علی امینی] این فیلم یک نسخه برداری کامل از دوران بلوغ است
[ترجمه ترگمان]فیلم نوعی تقطیر کامل از دوران نوجوانی است
[ترجمه گوگل]فیلم تقلید کامل از نوجوانی است
13. I spent my childhood and adolescence in Florida.
[ترجمه ترگمان]من دوران کودکی و adolescence رو در فلوریدا گذروندم
[ترجمه گوگل]دوران کودکی و نوجوانی من در فلوریدا را گذراندم
14. That song is so reminiscent of my adolescence.
[ترجمه ترگمان]این آهنگ به یاد دوران بلوغ من می اندازد
[ترجمه گوگل]این آهنگ به یاد نوجوان من است
15. Some people become very self-conscious in adolescence.
[ترجمه ترگمان]بعضی از افراد در سنین بلوغ نسبت به خود خودآگاه هستند
[ترجمه گوگل]برخی از افراد در دوران نوجوانی خود بسیار آگاه هستند