کلمه جو
صفحه اصلی

backbiting


غیبت قانون ـ فقه : بدگویى

انگلیسی به فارسی

پشت سر گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

• act of slandering someone who is not present, act of gossiping, disparagement
backbiting is the saying of unpleasant things about someone who is not there.

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] گاز زدن از پشت، گرفتن از پشت

جملات نمونه

1. zahra was backbiting kobra
زهرا از کبرا غیبت می کرد.

2. amorous of intrigue and backbiting
عاشق دسیسه و غیبت کردن از دیگران

3. He was tired of all the backbiting and gossip in the office.
[ترجمه ترگمان]از همه the و شایعه پراکنی در دفتر خسته شده بود
[ترجمه گوگل]او از همه بی نظمی و شایعات در دفتر خسته شده بود

4. A lot of backbiting goes on in our office.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از backbiting در دفتر ما به سر می برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ماجرا در دفتر ما ادامه دارد

5. All this backbiting is destroying company morale.
[ترجمه ترگمان]تمام این موارد غیبت باعث از بین رفتن روحیه شرکت می شود
[ترجمه گوگل]تمام این ناپایداری باعث نابودی روحیه شرکت می شود

6. A feral world of backbiting malice, veiled threats, liars and blackmailers.
[ترجمه ترگمان]دنیای وحشی پر سر و صدا، تهدید و تهدید، دروغ گوها و blackmailers
[ترجمه گوگل]دنیای ناشناخته، بدبختی، تهدیدی پوشیده، دروغگو و چرندیات

7. You may prohibit backbiting, but actually it won't work.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است ممنوع کنید، اما در واقع جواب نخواهد داد
[ترجمه گوگل]شما ممکن است بدگمانی را ممنوع کنید، اما در واقع کار نمی کند

8. You should refrain your tongue from backbiting.
[ترجمه ترگمان]تو باید جلوی your را بگیری
[ترجمه گوگل]شما باید زبان خود را از بدبختی رها کنید

9. Joel wanted to pay William off for backbiting him.
[ترجمه ترگمان]جوئل هم می خواست برای غیبت کردن و بدگویی از او به ویلیام بپردازد
[ترجمه گوگل]جوئل می خواست ویلیام را بخرد تا او را نابود کند

10. Do women deserve their reputation for cattiness and backbiting?
[ترجمه ترگمان]آیا زنان لایق شهرت و backbiting خود هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا زنان شایستگی شهرت خود را برای بذر و بذر دارند؟

11. Corporate backbiting is nothing new.
[ترجمه ترگمان]Corporate پشت سر هم چیز تازه ای نیست
[ترجمه گوگل]شرکت Backbiting چیزی جدید نیست

12. What they have done, however, is turn the sleepy municipal bond industry into a caldron of backbiting and finger-pointing.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاری که آن ها انجام داده اند این است که صنعت اوراق قرضه شهرداری خواب آلود را تبدیل به یک دیگ of و pointing کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، آنچه آنها انجام داده اند، صنایع پیوند شهری شهری را تبدیل به یک کابین بی نظیر و انگشت اشاره می کنند

13. Others have tried to resurrect Jackson's career but failed, associates say, because of managerial chaos, backbiting within his inner circle and the singer's legendary flakiness.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر سعی کرده اند که حرفه جکسون را احیا کنند اما با شکست مواجه نشدند، اما همکاران می گویند که به خاطر هرج و مرج مدیریتی، غیبت در دایره درونی او و the افسانه ای خواننده است
[ترجمه گوگل]دیگران تلاش کرده اند تا جکسون را دوباره زنده کنند اما شکست خورد، به گفته همکاران، به علت هرج و مرج مدیریتی، در دایره درونی خود و درهم و برهمی افسانه ای خواننده، بی نظیر است

14. There is, however, one department which they do not delegate - namely, the department of backbiting and scandal.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک بخش وجود دارد که آن ها نماینده ندارند - یعنی، بخش of و بدگویی
[ترجمه گوگل]با وجود این، یک بخش وجود دارد که آنها نمایندگی نمیکنند - یعنی بخش خلط و رسوایی


کلمات دیگر: