پیشوند:، ارتا -، راست، قائم، قائمه [orthognathous و orthorhombic]، درست، صحیح، خوش - [orthography]، (شیمی) اسید دارای بیشترین تعداد oh در هر اتم [orthophosphoric acid]
ortho
پیشوند:، ارتا -، راست، قائم، قائمه [orthognathous و orthorhombic]، درست، صحیح، خوش - [orthography]، (شیمی) اسید دارای بیشترین تعداد oh در هر اتم [orthophosphoric acid]
انگلیسی به فارسی
ارتو
انگلیسی به انگلیسی
پیشوند ( prefix )
• (1) تعریف: right; correct.
- orthography
[ترجمه ترگمان] املا غلط
[ترجمه گوگل] رسم
[ترجمه گوگل] رسم
- orthodontics
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] ارتودنسی
[ترجمه گوگل] ارتودنسی
• (2) تعریف: upright; straight.
• correct; straight; perpendicular; fully hydrated
دیکشنری تخصصی
[نساجی] اورتو کورتکس - قسمتی در داخل لیف پشم که آبرفتگی زیادی دارد
[پلیمر] اورتو، مخفف رزینها و پوششهای ژلی اورتوفتالیک اسید، یکی از ساختارهای مواد
[پلیمر] اورتو، مخفف رزینها و پوششهای ژلی اورتوفتالیک اسید، یکی از ساختارهای مواد
کلمات دیگر: