کلمه جو
صفحه اصلی

receptor


معنی : وان حمام، گیرنده، دستگاه گیرنده، پذیرایی کننده، ستاره مساعد
معانی دیگر : (زیست شناسی) پذیرنده، ستانگر، پذیرا، دریافتگر، دریاب، پذیرنده غریبان و فراریها

انگلیسی به فارسی

پذیرایی کننده، پذیرنده غریبان و فراریها، دستگاه گیرنده، وان حمام، ستاره مساعد، گیرنده


گیرنده، دستگاه گیرنده، پذیرایی کننده، وان حمام، ستاره مساعد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in physiology, an organ or nerve ending that functions to register and transmit sensory information.

• acceptor, receiver, one who takes in; (anatomy) sensor which receives stimuli (in the nervous system)
a receptor is a nerve ending or a cell that is stimulated by external contact or signals; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] رسپتور ؛ پروتئین ویژه در سلولی یا غشایی که واحد شناسایی هورمون و مانند آن است .
[پلیمر] گیرنده

مترادف و متضاد

وان حمام (اسم)
bathtub, receptor

گیرنده (اسم)
receiver, receptor, holder, catcher, recipient, grantee, getter, payee

دستگاه گیرنده (اسم)
receiver, receptor, receiving set

پذیرایی کننده (اسم)
receptor

ستاره مساعد (اسم)
receptor

جملات نمونه

1. receptor cell
یاخته ی پذیرنده

2. The receptor molecules are conduits for information, with one end outside the cell and the other inside.
[ترجمه ترگمان]مولکول های گیرنده برای اطلاعات، همراه با یک طرف خارج از سلول و دیگری در داخل conduits هستند
[ترجمه گوگل]مولکول های گیرنده برای اطلاع رسانی هستند، یک انتهای خارج از سلول و دیگری داخل آن

3. A specific leukotriene receptor antagonist awaits development.
[ترجمه ترگمان]یک حریف ویژه گیرنده منتظر توسعه است
[ترجمه گوگل]یک آنتاگونیست گیرنده خاص لوکوتریژن در معرض توسعه است

4. This depends on a huge number of different receptor proteins, each tuned to a different sort of chemical stimulus.
[ترجمه ترگمان]این به تعداد زیادی از پروتیین های گیرنده مختلف بستگی دارد که هر کدام به نوع متفاوتی از محرک های شیمیایی تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]این به تعداد زیادی از پروتئین گیرنده های مختلف بستگی دارد، هر کدام به نوع دیگری از محرک های شیمیایی تنظیم شده اند

5. About 30 years ago the estrogen receptor protein was first isolated from the rat uterus.
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰ سال پیش، پروتئین گیرنده استروژن، برای اولین بار از رحم موش جدا شد
[ترجمه گوگل]حدود 30 سال پیش پروتئین گیرنده استروژن ابتدا از رحم ریه جدا شد

6. The unlocking of the receptor leads to the creation or suppression of a nerve impulse in the second cell.
[ترجمه ترگمان]باز کردن این receptor منجر به ایجاد یا سرکوب انگیزه عصبی در سلول دوم می شود
[ترجمه گوگل]باز کردن گیرنده منجر به ایجاد یا سرکوب یک ضربه عصبی در سلول دوم می شود

7. The neurotransmitter sticks to the receptor molecule, and together they are able to open a pore in the cell membrane.
[ترجمه ترگمان]انتقال دهنده عصبی به مولکول گیرنده می چسبد و با هم می توانند حفره ای در غشا سلولی باز کنند
[ترجمه گوگل]انتقال دهنده های عصبی به مولکول گیرنده می چسبند و با هم قادر هستند منافذ را در غشای سلولی باز کنند

8. But if the receptor lets in negative ions, the downstream neuron is made more resistant to firing.
[ترجمه ترگمان]اما اگر گیرنده به یون های منفی اجازه دهد، نورون پایین پایین دست در برابر آتش مقاومت بیشتری می کند
[ترجمه گوگل]اما اگر گیرنده به یون های منفی اجازه می دهد، نورون پایین دست به شلیک مقاوم تر می شود

9. Compelling evidence that the NMDA receptor performs this function is reviewed in the next section.
[ترجمه ترگمان]مسحور کننده این که گیرنده nmda این عملکرد را انجام می دهد در بخش بعدی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شواهد قانع کننده ای مبنی بر اینکه گیرنده NMDA این تابع را انجام می دهد، در بخش بعدی بررسی شده است

10. It is this that allows the NMDA receptor to behave as a molecular coincidence detector.
[ترجمه ترگمان]این کار به گیرنده nmda اجازه می دهد تا به عنوان یک آشکارساز همزمانی مولکولی عمل کند
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که اجازه می دهد گیرنده NMDA به عنوان یک تشخیص اتفاقی مولکولی رفتار کند

11. Even if every adenosine receptor in your brain were blocked by caffeine, you could still function.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر هر گیرنده adenosine در مغز شما با کافئین مسدود شده باشد، باز هم می توانید این کار را انجام دهید
[ترجمه گوگل]حتی اگر هر گیرنده آدنوزین در مغز شما توسط کافئین مسدود شود، هنوز می توانید عملکردی داشته باشید

12. Its affinity for the opiate receptor means, however, that it could be addictive in the same way as morphine.
[ترجمه ترگمان]اما نزدیکی آن به گیرنده مواد مخدر به این معنی است که به همین روش می تواند اعتیاد آور باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، وابستگی آن به گیرنده پروتئین به این معناست که این می تواند اعتیادآور همانند مورفین باشد

13. The EGF receptor is a product of the erb-B oncogene.
[ترجمه ترگمان]گیرنده EGF یک محصول از نوع B - B oncogene است
[ترجمه گوگل]گیرنده EGF محصولی از آنکوژن erb-B است

14. When the right neurotransmitter docks with the appropriate receptor, the physical structure of the receptor molecule changes.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سمت راست نورون های انتقال دهنده عصبی با گیرنده مناسب، ساختار فیزیکی مولکول های گیرنده تغییر می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که انتقال دهنده عصبی راست با گیرنده مناسب متصل می شود، ساختار فیزیکی مولکول گیرنده تغییر می کند

15. All patients were treated with H2 receptor antagonists after the procedure.
[ترجمه ترگمان]تمامی بیماران پس از این روند با آنتاگونیست های گیرنده H [ ۲ ] درمان شدند
[ترجمه گوگل]تمام بیماران بعد از این عمل با آنتاگونیست های گیرنده H2 درمان شدند

receptor cell

یاخته‌ی پذیرنده


پیشنهاد کاربران

معنی واژه رسپوتر از نظر بهداشت نظامی شاید پرستار یا امدادگر هوایی باشه

ستاره مساعد

گیرنده عصبی
مثلا taste receptor یعنی حس چشایی

receptor ( علوم دارویی )
واژه مصوب: گیرنده3
تعریف: مولکولی پروتئینی که در سطح یا داخل یاخته قرار دارد و دارو به آن متصل می شود


کلمات دیگر: