1. heroin addiction nourishes other criminal activities
اعتیاد به هرویین به شیوع فعالیت های تبهکارانه کمک می کند.
2. his addiction to reading
عادت او به کتاب خوانی
3. opium addiction
اعتیاد به تریاک
4. gambling and addiction are two of the vices of the natives
قماربازی و اعتیاد دو عادت زشت بومیان را تشکیل می دهد.
5. her daughter's addiction disconcerted her greatly
اعتیاد دخترش او را بسیار ناراحت می کرد.
6. he lapsed into addiction again
او دوباره به اعتیاد روی آورد.
7. he quit his addiction through willpower alone
فقط با قدرت اراده اعتیاد خود را ترک کرد.
8. the fight against addiction
پیکار با اعتیاد
9. the whirlpool of addiction
گرداب اعتیاد
10. gambling can become an addiction
قماربازی می تواند (نوعی) اعتیاد بشود.
11. it is said that heroin addiction and criminality go hand in hand
می گویند اعتیاد به هرویین و تبهکاری با هم مرادف اند.
12. the crusade against poverty and addiction
پیکار با فقر و اعتیاد
13. the new guidelines for fighting addiction
دستورالعمل های جدید برای مبارزه با اعتیاد
14. a proactive approach to fighting drug addiction
روش کنشگرایانه در پیکار با اعتیاد به مواد مخدر
15. he is trying to rationalize his addiction
او می کوشد اعتیاد خود را توجیه کند.
16. i am trying to kick that addiction
دارم می کوشم که آن اعتیاد را ترک کنم.
17. a shallow study of the causes of addiction
پژوهشی سطحی درباره ی علل اعتیاد
18. after a while he reverted to his addiction
پس از چندی به اعتیاد خود بازگشت.
19. the new legislation is intended to fight addiction
هدف قانون جدید مبارزه با اعتیاد است.
20. they decided to depoliticize the subject of addiction
آنها تصمیم گرفتند موضوع اعتیاد را از سیاست مجزا نگه دارند.
21. you must guard against any kind of addiction
تو باید از هر گونه اعتیاد پرهیز کنی
22. they tried to cleanse society of prostitution and addiction
آنان کوشیدند اجتماع را از فحشا و اعتیاد پاکسازی کنند.
23. the social and economic conditions drive young people to addiction
وضع اجتماعی و سیاسی جوانان را به اعتیاد می کشاند.
24. She struggled with her husband's demons of addiction and alcoholism.
[ترجمه ترگمان]او با شیاطین اعتیاد و می خوارگی شوهرش مبارزه می کرد
[ترجمه گوگل]او با شیاطین اعتیاد و الکل به شوهرش مبارزه کرد
25. His drug addiction had turned him into a husk of his former self.
[ترجمه ترگمان]اعتیاد به مواد مخدر او را تبدیل به a سابق خود کرده بود
[ترجمه گوگل]اعتیاد به مواد مخدر او را تبدیل به پوسته ای از خود سابق خود کرده است
26. His addiction to drugs propelled him towards a life of crime.
[ترجمه ترگمان]اعتیاد او به مواد مخدر او را به سمت زندگی جنایت سوق داد
[ترجمه گوگل]اعتیاد او به مواد مخدر او را به سوی یک جرم تبدیل کرد
27. He has never conquered his addiction to smoking.
[ترجمه ترگمان]هرگز بر اعتیاد خود به سیگار غلبه نکرده است
[ترجمه گوگل]او هرگز اعتبار خود را نسبت به سیگار کشیدن محروم نمیکند
28. His addiction to drugs propelled him toward a life of crime.
[ترجمه ترگمان]اعتیاد او به مواد مخدر او را به سمت زندگی جنایت سوق داد
[ترجمه گوگل]اعتیاد او به مواد مخدر او را به سوی جرم و جنایت تحمیل کرد
29. After years of addiction, he swore off drugs completely.
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها اعتیاد، او به طور کامل از مواد مخدر دوری کرد
[ترجمه گوگل]پس از چند سال اعتیاد، داروها را کاملا از بین برد
30. Giving up an addiction is a humbling experience.
[ترجمه ترگمان]ترک اعتیاد یک تجربه humbling است
[ترجمه گوگل]دادن اعتیاد یک تجربه محکم است