کلمه جو
صفحه اصلی

global


معنی : جهانی، سراسری، کروی
معانی دیگر : گرد، توپ مانند

انگلیسی به فارسی

کروی، جهانی


جهانی است، جهانی، سراسری، کروی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: globally (adv.)
(1) تعریف: having to do with the whole earth; worldwide; universal.
مترادف: universal, worldwide
متضاد: local
مشابه: far-reaching, intercontinental, planetary

- The pollution of the oceans is a global concern.
[ترجمه ترگمان] آلودگی اقیانوس ها یک نگرانی جهانی است
[ترجمه گوگل] آلودگی اقیانوس ها نگرانی جهانی است

(2) تعریف: taking into account all the parts that make up the whole of something.
مترادف: comprehensive, extensive, general
مشابه: exhaustive, inclusive, overall, sweeping, thorough, vast

- We need to take a global approach to taking care of our health.
[ترجمه ترگمان] ما باید یک رویکرد جهانی برای مراقبت از سلامت خود انتخاب کنیم
[ترجمه گوگل] ما باید یک رویکرد جهانی برای مراقبت از سلامت خود داشته باشیم

(3) تعریف: in the shape of a globe; spherical.
مترادف: globular, spherical
مشابه: globoid, orbicular, ovate, rounded

• worldwide, universal, of the whole world; like a globe; of a globe
global means concerning or including the whole world.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] همگانی، سراسری، کلی - (1) اصطلاح کلی به معنای قلمرو بسیار گسترده بر خلاف محلی . ( 2) مربوط به متغیری که نام آن به وسیله ی برنامه ی اصلی و زیر روالهای آن قابل دسترس باشد. ( 3) نوعی عملیات کامپیوتری که ویژه ی مجموعه ی وسیعی از داده هاست. - سراسری
[برق و الکترونیک] سراسری، کلی
[ریاضیات] همه جایی، در کل، جایی، فراگیر، کروی، جامع، کلی، سرتاسری
[پلیمر] کلی، جهانی
[آمار] فراموضعی
[آب و خاک] سراسری، جهانی

مترادف و متضاد

جهانی (صفت)
universal, planetary, epidemic, ecumenical, global, worldwide

سراسری (صفت)
global

کروی (صفت)
spherical, orbicular, global, globular, spheral

worldwide, all-encompassing


Synonyms: all-around, all-inclusive, all-out, blanket, catholic, comprehensive, cosmic, cosmopolitan, earthly, ecumenical, encyclopedic, exhaustive, general, grand, international, mundane, overall, pandemic, planetary, spherical, sweeping, thorough, total, unbounded, universal, unlimited, world


Antonyms: individual, limited, local


جملات نمونه

1. global politics
سیاست جهانی

2. a global system of communication
نظام مخابراتی در سرتاسر دنیا

3. people were afraid of the possibility of global annihilation
مردم از امکان نابودی جهان واهمه داشتند.

4. Now that we are all part of the global village, everyone becomes a neighbour.
[ترجمه ترگمان]اکنون که ما بخشی از دهکده جهانی هستیم، همه به یک همسایه تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]اکنون که همه ما بخشی از روستای جهانی است، همه همسایه می شوند

5. The company does not yet have the global reach of its bigger competitors.
[ترجمه ترگمان]شرکت هنوز دسترسی جهانی به رقبای بزرگ تر خود را ندارد
[ترجمه گوگل]این شرکت هنوز در دسترس جهانیان رقبا بزرگ خود نیست

6. Technology has turned the world into a global village.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]فناوری جهان را به یک روستای جهانی تبدیل کرده است

7. Several hypotheses for global warming have been suggested.
[ترجمه ترگمان]چندین فرضیه برای گرم شدن جهانی هوای کره زمین پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]چندین فرضیه برای گرمایش جهانی پیشنهاد شده است

8. A global environmental meeting is going to be held here.
[ترجمه ترگمان]یک جلسه جهانی محیط زیست در اینجا برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]جلسه زیست محیطی جهانی برگزار خواهد شد

9. Companies that are insensitive to global changes will lose sales.
[ترجمه ترگمان]شرکت هایی که نسبت به تغییرات جهانی حساس هستند، فروش را از دست خواهند داد
[ترجمه گوگل]شرکت هایی که به تغییرات جهانی حساس هستند، فروش را از دست می دهند

10. The probable result of global warming will be a rise in sea levels.
[ترجمه ترگمان]نتیجه احتمالی گرم شدن جهانی هوای کره زمین، افزایش سطح آب دریا خواهد بود
[ترجمه گوگل]نتیجه احتمالی گرمایش جهانی افزایش سطح دریا خواهد بود

11. Do a global search for 'organise' and replace it with 'organize'.
[ترجمه ترگمان]یک جستجوی جهانی برای سازماندهی و جایگزینی آن با سازمان انجام دهید
[ترجمه گوگل]جستجو جهانی برای 'سازماندهی' انجام دهید و آن را با 'سازماندهی' جایگزین کنید

12. It's a global problem - what can individuals do about it?
[ترجمه ترگمان]این یک مشکل جهانی است - افراد چه کاری می توانند در مورد آن انجام دهند؟
[ترجمه گوگل]این یک مشکل جهانی است - چه افراد میتوانند در مورد آن انجام دهند؟

13. Scientists fear that global warming has gone beyond the point of no return.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان می ترسند که گرم شدن جهانی هوای کره زمین فراتر از نقطه بازگشت باشد
[ترجمه گوگل]دانشمندان می ترسند که گرم شدن کره زمین فراتر از نقطه بازگشت نیست

14. A global study has just been started to chart the effects of climate change.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه جهانی تنها شروع به ترسیم تاثیرات تغییر آب و هوا کرده است
[ترجمه گوگل]به تازگی مطالعات جهانی به منظور تعیین اثرات تغییرات آب و هوایی آغاز شده است

global politics

سیاست جهانی


a global system of communication

نظام مخابراتی در سرتاسر دنیا


پیشنهاد کاربران

گوی مانند ، گوی سان

جهان شمول

گلبول

Global : جهانی

Global : کُلّی
Global : some�
. that affects� everything. �It �covers everything

بین المللی

کل نگر

هو
جهانی، گلوبالیزاسیون به معنی جهانی شدن از این کلمه نشات گرفته است.

همه جانبه، که همه ی جنبه ها و زوایا را در بر می گیرد، کلی، کل نگر
Identity is a collection of beliefs. Identity is a global belief
هویت یک مجموعه از اعتقادات است. هویت یک باور کلی ( و همه جانبه نسبت به همه چیز ) میباشد

در جهان

جغرافیایی

سراسری

اجرای رفتارهای حزبی بصورت گلی واحرای سراسری


جهان روا

رایج ( در نیا )

فراگیر

گرد
جهانی بین المللی

1. جهانی
2. فراگیر در جهان


کلمات دیگر: