1. peel cucumbers and then score them with a fork
خیارها را پوست بکن و سپس با چنگال آنها را خراش بده.
2. peel the apple and chop it
سیب را پوست بکن و (با کارد) ریز ریز بکن.
3. peel off
1- کندن 2- ور آمدن 3- (هوانوردی: ناگهان از گروه هواپیماهای هم پرواز جدا شدن) جدا پرواز شدن،جدا پریدن 4- (خودمانی) رفتن،عازم شدن،راهی شدن 5- (خودمانی) به سوی دیگر رفتن،دگر سوی شدن
4. peel rubber (or tires)
(امریکا - خودمانی) اتومبیل را به سرعت به حرکت در آوردن
5. orange peel
پوست پرتقال
6. to peel off a banana
پوست موز را کندن
7. orange peel
پوست پرتقال
8. don't throw your banana peel in the street!
پوست موز را در خیابان نیانداز!
9. it was so hot that we had to peel off our shirts
آنقدر هوا گرم بود که مجبور شدیم پیراهن های خود را بکنیم.
10. Peel a thick-skinned orange and square off the ends with a sharp knife.
[ترجمه ترگمان]با یک چاقوی تیزی با یک چاقوی تیز از آن بیرون می اید
[ترجمه گوگل]پوست پرتقال از پوست ضخیم و مربع را با یک چاقوی تیز به پایان می رسانید
11. Peel the pears and remove the cores.
[ترجمه زهرا موسوی] گلابی را پوست بکن و هسته اش را دور بریز ( بیرون بیار )
[ترجمه ترگمان]گلابی را کم کنید و هسته ها را بردارید
[ترجمه گوگل]گلابی را خرد کرده و هسته ها را حذف کنید
12. John Peel is back behind the microphone for a new series.
[ترجمه ترگمان]جان پیل برای یک سری جدید پشت میکروفون است
[ترجمه گوگل]John Peel پشت سر میکروفون برای سری جدید است
13. As you peel away the onion skin,you will find another skin underneath.
[ترجمه ترگمان]وقتی پوست پیاز را پوست بکنید پوست دیگری در زیر آن پیدا خواهید کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که روی پوست پیاز را پوست می کنید، پوستی دیگر را در زیر پیدا خواهید کرد
14. Peel, core and chop the apples.
[ترجمه ترگمان]پیل، هسته و سیب را تکه تکه کنید
[ترجمه گوگل]پوست، هسته و سیب را برش دهید
15. Please peel an apple for me.
[ترجمه زهرا موسوی] لطفا سیب را برای من پوست بگیر.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم سیب را برای من بکنید
[ترجمه گوگل]لطفا یک سیب را برای من بشور
16. Peel the carrots and cut them into shreds.
[ترجمه ترگمان]هویج را کم می کند و آن ها را تکه تکه می کند
[ترجمه گوگل]هویج را پاره کنید و آنها را به شیرینی تقسیم کنید
17. Peel off the blackened skin,[Sentence dictionary] flatten the pepper out and trim it into edible pieces.
[ترجمه ترگمان]پوست سیاه شده، (فرهنگ لغت نامه)، فلفل را صاف می کند و آن را به قطعات خوراکی تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]پوست پوست سیاه پوست را خرد کنید، [فرهنگ لغت اصطلاحات] فلفل را صاف کنید و آن را به قطعات خوراکی تقسیم کنید
18. The label will peel off if you soak it in water.
[ترجمه ترگمان]اگر آن را در آب بخیسانید، برچسب آن را پاک می کند
[ترجمه گوگل]برچسب آن را در آب خیس می کند