کلمه جو
صفحه اصلی

oscillator


معنی : نوسان ساز، نوسانگر، ارتعاش سنج، نوسان کننده
معانی دیگر : مردد، دودل، تاب خورنده، دستگاه تولید برق نوسانی در رادیو

انگلیسی به فارسی

دستگاه تولید برق نوسانی در رادیو، ارتعاش سنج،نوسان کننده


نوسانگر، نوسان ساز


نوسانگر، نوسان ساز، ارتعاش سنج، نوسان کننده، دستگاه تولید برق نوسانی در رادیو


انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that oscillates; pendulum; electronic device which produces oscillatory currents

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نوسانگر
[سینما] نوسان ساز
[عمران و معماری] نوسانگر - نوسان کننده - نوسانگر
[برق و الکترونیک] نوسان ساز - نوسان ساز 1. مداری که جریان متناوبی با بسامد تعیین شده به وسیله مقادیر اجزای آن تولید میکند. نوسانها با استفاده از پسخورد مثبت در لامپ الکترونی، ترانزیستور، تقویت کننده مغناطیسی یاقطعه تقویت کننده دیگر ایجاد می شود . نوسانها با دریافت توان از باتری یا منبع توان دیگر پایدار نگهداشته می شود . برای رسیدن به مشخصه های بسامدی پایدار، مدار باید شامل یک بلور، تیغه تنظیم ؛ یا منبع اصلی نامتغیری از ارتعاش باشد . 2. طبقه ای از گیرنده سوپرهترودین که سیگنال RF رابا بسامد صحیح برای مخلوط شدن با سیگنال ورودی و تولید مقدار IF گیرنده تولید میکند . 3. طبقه ای از فرستنده که بسامد حامل ایستگاه یا کسری از بسامد حامل را تولید می کند.
[ریاضیات] نوسانساز، نوسانگر
[پلیمر] نوسانگر

مترادف و متضاد

نوسان ساز (اسم)
multivibrator, oscillator

نوسانگر (اسم)
oscillator

ارتعاش سنج (اسم)
oscillator

نوسان کننده (اسم)
oscillator, vibrator

جملات نمونه

1. A sound arrangement is an electronic oscillator and detection system employing ganged selective tuning.
[ترجمه ترگمان]یک آرایش صوتی، یک نوسان ساز الکترونیکی و سیستم تشخیص است که تنظیم selective انتخابی را بکار می برد
[ترجمه گوگل]ترتیب صدا یک سیستم نوسان الکترونیکی و سیستم تشخیصی با استفاده از تنظیم انتخاب انتخابی است

2. A neat example of a sinusoidal oscillator is the Wien bridge oscillator shown in figure
[ترجمه ترگمان]یک مثال خوب از یک نوسان ساز سینوسی، oscillator پل وین است که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]یک نمونه شفاف از نوسانگر سینوسی، نوسانگر پل وین است که در شکل نشان داده شده است

3. For the anharmonic oscillator, then, the vibrational energy levels associated with a particular vibration are not equally spaced.
[ترجمه ترگمان]سپس برای the anharmonic، سطح انرژی ارتعاشی مربوط به یک لرزش خاص به طور مساوی فاصله ندارد
[ترجمه گوگل]پس از آن برای نوسانگر انارمونیک، سطح انرژی ارتعاشی مرتبط با یک لرزش خاص، به طور مساوی فاصله نیافته است

4. The arrangement of counters allows a range of oscillator frequencies to be adopted.
[ترجمه ترگمان]آرایش counters اجازه می دهد که طیف وسیعی از فرکانس های نوسانگر به کار گرفته شود
[ترجمه گوگل]ترتیب شمارنده ها اجازه می دهد تا طیف وسیعی از فرکانس های نوسان ساز مورد استفاده قرار گیرد

5. One C band ultra-low oscillator was produced, and validity of theory and design method was proved by measurement.
[ترجمه ترگمان]یک نوسانگر به شدت پایین تولید شد، و اعتبار تئوری و روش طراحی با اندازه گیری اثبات شد
[ترجمه گوگل]اسیلاتور فوق العاده کم یک گروه C تولید شد و اعتبار روش تئوری و طراحی با اندازه گیری ثابت شد

6. The transition energies and oscillator strengths are calculated of LiI, NaI, and like Li sequence for resonance transitions both with and without this potential.
[ترجمه ترگمان]انرژی های گذار و نقاط قوت نوسانگر از LiI، nai و مانند توالی لی برای انتقال های رزونانس هر دو با و بدون این پتانسیل محاسبه می شوند
[ترجمه گوگل]انرژی های انتقال انرژی و امواج نوسانگر از LiI، NaI و مشابه توالی لیتیوم برای انتقال های رزونانس هر دو با این پتانسیل و بدون آن محاسبه می شود

7. This paper presents a feed-back dielectric oscillator and a method of calculating its dimension.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نوسان ساز عایق تشدیدی و روشی برای محاسبه بعد آن ارائه می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک نوسانگر دی الکتریک برگشتی و یک روش محاسبه ابعاد آن را ارائه می دهد

8. The design of the device test oscillator is also presented.
[ترجمه ترگمان]طراحی نوسان ساز پیشنهادی دستگاه نیز ارایه می شود
[ترجمه گوگل]طراحی اسیلاتور تست دستگاه نیز ارائه شده است

9. DRO ( dielectric resonator oscillator ) has the characteristics of high frequency stability and low phase noise.
[ترجمه ترگمان]؟ DRO (oscillator تشدیدی عایقی)دارای ویژگی های پایداری فرکانس بالا و نویز فاز پایین است
[ترجمه گوگل]DRO (نوسانگر رسانای دی الکتریک) دارای ویژگی های پایداری فرکانس بالا و نویز فاز کم است

10. Include the oscillator, modulator, upper frequency transformer, wave filter, power amplifier like X - mitter.
[ترجمه ترگمان]شامل oscillator، modulator، ترانسفورماتور فرکانس بالا، فیلتر موج، تقویت کننده قدرت مانند X - mitter
[ترجمه گوگل]شامل نوسانگر، مدولاتور، ترانسفورماتور فرکانس بالا، فیلتر موج، تقویت کننده قدرت مانند X - mitter

11. This paper aims at designing a relaxation oscillator which is used in the readout circuits for silicon capacitive accelerometers with CMOS process.
[ترجمه ترگمان]هدف از این مقاله، طراحی یک نوسانگر relaxation است که در مدارهای readout برای accelerometers خازنی سیلیکون با فرآیند CMOS استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله با هدف طراحی یک اسیلاتور آرامشی که در مدارهای خوانش برای شتاب سنج های خازنی سیلیکون با فرآیند CMOS مورد استفاده قرار می گیرد

12. The upper end of the shaped strip board oscillator is connected with the elliptic shaped oscillator.
[ترجمه ترگمان]انتهای فوقانی بورد نوار شکل با with shaped بیضوی متصل می شود
[ترجمه گوگل]انتهای بالایی نوسانگر تخته نوار شکل با نوسانگر شکل بیضوی شکل متصل است

13. Fig. 3 shows the basic circuit of such an oscillator.
[ترجمه ترگمان]شکل ۳ مدار اصلی چنین an را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکل 3 مدار پایه ای چنین اسیلاتور را نشان می دهد

14. The final technique for producing a velocity profile involves a voltage. controlled oscillator with the controlling voltage generated by an analogue circuit.
[ترجمه ترگمان]روش نهایی برای ایجاد یک پروفیل سرعت شامل یک ولتاژ است با کنترل ولتاژ کنترل ایجاد شده توسط یک مدار مشابه
[ترجمه گوگل]تکنیک نهایی برای تولید یک پروفایل سرعت شامل ولتاژ است اسیلاتور کنترل شده با ولتاژ کنترل تولید شده توسط مدار آنالوگ

15. In practice the rate at which samples are passed along the device is controlled by a clock oscillator.
[ترجمه ترگمان]در عمل، سرعتی که در آن نمونه ها در امتداد دستگاه عبور می کنند توسط یک نوسان ساز پالس ساعت کنترل می شود
[ترجمه گوگل]در عمل میزان که در آن نمونه ها در امتداد دستگاه منتقل می شود توسط یک نوسان ساز ساعت کنترل می شود


کلمات دیگر: