1. to implant good habits in children
عادت های خوب را میان کودکان رواج دادن
2. to implant patients with artificial organs
اندام مصنوعی در بدن بیماران کار گذاشتن
3. Early experiences can implant fears in the subconscious.
[ترجمه ترگمان]تجربیات اولیه می توانند ترس را در ناخودآگاه ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]تجربیات اولیه می تواند ترس در ناخودآگاه ایجاد کند
4. He knows how to implant good habits in children.
[ترجمه ترگمان]او می داند که چطور عادات خوب را در کودکان کاشت کند
[ترجمه گوگل]او می داند چگونه عادت های خوب را در کودکان می کند
5. The operation to implant the artificial heart took two hours.
[ترجمه ترگمان]عمل کاشت قلب مصنوعی دو ساعت طول کشید
[ترجمه گوگل]عمل جراحی قلب مصنوعی دو ساعت طول کشید
6. An attempt to implant an embryo using an egg from an anonymous woman donor was unsuccessful.
[ترجمه علی جادری] تلاش برای کاشت جنین باستفاده از تخمک زن اهداکننده ناشناس ناموفق بود .
[ترجمه ترگمان]تلاش برای کاشت یک جنین با استفاده از یک تخم مرغ از یک زن ناشناس، ناموفق بود
[ترجمه گوگل]تلاش برای تحریک جنین با استفاده از یک تخم مرغ از یک زن ناشناس زن، ناموفق بود
7. In this operation the surgeons implant a new lens .
[ترجمه ترگمان]جراحان در این عملیات یک لنز جدید را کاشتند
[ترجمه گوگل]در این عملیات جراحان یک لنز جدید را ایمپلنت می کنند
8. Like if I had a penile implant or something.
[ترجمه ترگمان]مثلا اگه یه implant داشته باشم یا یه همچین چیزی
[ترجمه گوگل]مثل اگر من یک ایمپلنت پنیر یا چیزی داشتم
9. Doctors have been given permission to implant five mechanical hearts in patients too ill to qualify for a live organ transplant.
[ترجمه ترگمان]به پزشکان اجازه داده شده است تا پنج قلب مکانیکی را در بیمارانی که بیش از حد بیمار هستند ایمپلنت کنند تا بتوانند برای پیوند ارگان زنده واجد شرایط شوند
[ترجمه گوگل]پزشکان اجازه داده اند که پنج قلب مکانیکی را در بیمارانی که بیش از حد بیمار هستند واجد شرایط برای پیوند عضو زنده باشند بکارند
10. He has asked that the probes determine whether implant manufacturers withheld from federal regulators key studies on possible dangers of implants.
[ترجمه ترگمان]او درخواست کرده است که این تحقیق مشخص کند که آیا سازندگان ایمپلنت از بررسی های کلیدی قانون گذاران فدرال در مورد خطرات احتمالی ایمپلانت ها منع شده اند یا خیر
[ترجمه گوگل]او خواسته است که پروب ها تعیین کنند که آیا تولید کنندگان ایمپلنت از رژیم های فدرال مطالعات کلیدی در مورد خطرات احتمالی ایمپلنت ها را رد کردند
11. These are interchangeable heel implants for protection in training or extra lift in competition - simply by switching the implant.
[ترجمه ترگمان]اینها implants با پاشنه قابل استفاده برای محافظت در آموزش و یا سوار شدن اضافی در رقابت - به سادگی با تغییر کاشت ایمپلنت هستند
[ترجمه گوگل]اینها ایمپلنت های پاشنه قابل تعویض برای حفاظت در برابر آموزش یا بالارونگی در رقابت هستند - به سادگی با تغییر ایمپلنت
12. Clark has been living with a Jarvik 7 implant, connected to a separate air compressor, since 2 December last year.
[ترجمه ترگمان]کلارک با یک ایمپلنت ۷ Jarvik زندگی کرده است که به یک کمپرسور هوای جداگانه متصل است، از ۲ دسامبر سال گذشته است
[ترجمه گوگل]کلارک از 2 دسامبر سال گذشته با یک ایمپلنت Jarvik 7، که به یک کمپرسور هوا متصل است، زندگی می کند
13. Bone collected during dental implant surgery: a clinical and histological study.
[ترجمه ترگمان]استخوان جمع آوری شده در حین جراحی ایمپلنت دندان پزشکی: یک مطالعه بالینی و بافتی
[ترجمه گوگل]استخوان جمع آوری شده در طی عمل جراحی ایمپلنت دندان: یک مطالعه بالینی و بافت شناسی
14. Despite this opposition, the first human implant took place in 1980.
[ترجمه ترگمان]علی رغم این مخالفت ها، اولین کاشت انسانی در سال ۱۹۸۰ رخ داد
[ترجمه گوگل]با وجود این مخالفت، اولین ایمپلنت انسان در سال 1980 به وقوع پیوست
15. Only one person has survived an operation to implant an artificial heart.
[ترجمه ترگمان]تنها یک نفر از عمل جراحی قلب مصنوعی جان سالم به در برده است
[ترجمه گوگل]تنها یک نفر از یک عمل برای زنده ماندن یک قلب مصنوعی جان سالم به در برده است