1. In his adolescent years, the candidate claimed, he had undergone many hardships.
کاندیدا اظهار داشت در سال های نوجوانی اش، سختی های زیادی را متحمل شده بود
2. There is a fiction abroad that every adolescent is opposed to tradition.
این توهم در خارج وجود دارد که همه جوانان با رسم و رسوم مخالفند
3. Our annual Rock Festival attracts thousands of adolescents.
جشنواره سالانه موسیقی راک، هزاران نوجوان را به خود جذب می کند
4. in some tribes adolescent license and pregnancy are common
در برخی از قبایل بی بندوباری جنسی و آبستنی در میان نوجوانان عادی است.
5. the emotionalism of adolescent girls
شور و هیجان دختران نوباوه
6. his remarks struck me as being adolescent and ill-judged
گفته هایش به نظرم خام و نابخردانه بود.
7. He's got that bit of adolescent fuzz on his upper lip.
[ترجمه ترگمان]او آن بیت of را که روی لب بالایی اش داشت به دست اورده بود
[ترجمه گوگل]او کمی از فاز نوجوانی در بالای لب او قرار گرفته است
8. He looked uncomfortable, like a self-conscious adolescent who's gone to the wrong party.
[ترجمه ترگمان]مثل یک نوجوان بالغ که به حزب اشتباهی رفته باشد، ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او ناراحت کننده بود، مثل یک نوجوان جوان خودآگاه که به حزب اشتباه رفته است
9. The adolescent period is one's best time.
[ترجمه ترگمان]دوره نوجوانی بهترین زمان است
[ترجمه گوگل]دوره نوجوانی یکی از بهترین زمان هاست
10. He eventually outgrew his adolescent interest in war and guns.
[ترجمه ترگمان]او در نهایت علاقه بزرگ سال خود را به جنگ و اسلحه کوچک کرد
[ترجمه گوگل]او در نهایت منافع نوجوانان خود را در جنگ و اسلحه از بین برد
11. He saw the unique characteristics of adolescent thought and personality as a normal outgrowth of development.
[ترجمه ترگمان]او ویژگی های منحصر به فرد اندیشه و شخصیت نوجوان را به عنوان نتیجه ای طبیعی از توسعه دید
[ترجمه گوگل]او ویژگی های منحصر به فرد اندیشه و شخصیت نوجوان را به عنوان یک پیشرفت عادی از توسعه دید
12. She's every adolescent schoolboy's dream.
[ترجمه ترگمان]رویای هر دانش آموز دیگری است
[ترجمه گوگل]او رویای همه دانش آموزان نوجوان است
13. But the officers also found adolescent girls lodged in hostels with adult men and children living without adults to care for them.
[ترجمه ترگمان]اما این افسران همچنین دریافتند که دختران نوجوان ساکن در خوابگاه ها با مردان بالغ و کودکانی که برای مراقبت از آن ها زندگی می کنند، زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]اما افسران همچنین دختران نوجوان را که در بزرگسالان و بزرگسالان بدون مراقبت از بزرگسالان زندگی می کردند، برای مراقبت از آنها در خوابگاه ها قرار دادند
14. Everyone gets hysterical the moment an adolescent or a woman announces the desire to be free.
[ترجمه ترگمان]هر کسی در لحظه ای که یک بزرگ سال یا یک زن تمایل به آزاد بودن را اعلام می کند، غش می کند
[ترجمه گوگل]هر کس می شود هیستریک زمانی که نوجوان یا زن اعلام علاقه خود را به آزاد است
15. Even more foolishly, the besotted adolescent attempted to extend the relationship, and chased Byron to Geneva.
[ترجمه ترگمان]حتی بدتر از آن، دیوانه کنندگان نوجوان تلاش کردند تا رابطه خود را گسترش دهند و بایرن را به ژنو دنبال کردند
[ترجمه گوگل]حتی بیشتر احمقانه، نوجوانان بی سابقه تلاش کردند رابطه را گسترش دهند و بایرون را به ژنو پیگیری کردند
16. Of 225 new patients attending our adolescent gynaecology clinic in 199 167 presented with menstrual disturbances.
[ترجمه ترگمان]از ۲۲۵ بیمار جدید که در کلینیک gynaecology به همراه ۱۹۹ نفر از اختلالات قاعدگی حضور داشتند
[ترجمه گوگل]از 225 بیمار جدید که در مراجعه به کلینیک زنان و زایمان در سال 1377 167 با اختلالات قاعدگی آشنا شدند