کلمه جو
صفحه اصلی

scraping


خراشیدن، مالش، عمل تراشیدن، صدای خراشیدن یا اصطکاک

انگلیسی به فارسی

خراشیدن، مالش، خراش، عمل تراشیدن


صدای خراشیدن یا اصطکاک


(جمع) تراشه


خراش دادن، تراشیدن، پنجول زدن، خاراندن، پاک کردن، زدودن، خراشیدن، خراشاندن، خست کردن، ستردن، با ناخن و جنگال خراشیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of one that scrapes.

(2) تعریف: the sound of this act.

(3) تعریف: (usu. pl.) things scraped off, up, or together.

- Breakfast consisted of scrapings from last night's dinner.
[ترجمه ترگمان] صبحانه از تکه های کوچک شام آخر شب تشکیل می شد
[ترجمه گوگل] صبحانه شامل نوشیدنی هایی از شام شب گذشته بود

• act of scratching; act of scrubbing or scouring; sound produced by two surfaces rubbing against one another

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] اوراق کردن

جملات نمونه

1. chalk scraping a blackboard makes my hair stand on end
گچ که بر تخته ی سیاه کشیده می شود موی بدنم را سیخ می کند.

2. they were scraping and saving to educate their children
آنها کم کم پول جمع می کردند و برای تحصیل فرزندانشان کنار می گذاشتند.

3. a large family which is scraping along on a small income
خانواده ی پر اولاد که با درآمد کم به سختی گذران می کند

4. he broke the silence by scraping a chair on the floor
با کشیدن یک صندلی روی کف اتاق سکوت را شکست.

5. It was so windy that the branches were scraping against the window panes.
[ترجمه ترگمان]چنان باد می وزید که شاخه ها به شیشه ها می خورد
[ترجمه گوگل]این خیلی بادآورده بود که شاخه ها در برابر پنجره های پنجره ها سقوط کردند

6. I can't bear the sound of chalk scraping on a blackboard.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم صدای کشیدن گچ روی تخته سیاه را تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم صدای گریه را بر روی تخته سیاه تحمل کنم

7. She is scraping the path clear of snow.
[ترجمه ترگمان]دارد جاده را از برف پاک می کند
[ترجمه گوگل]او مسیر را از برف پاک می کند

8. Scraping away patiently in soil with their fingers, the team of scientists discovered the ruins of an ancient civilization.
[ترجمه ترگمان]گروهی از دانشمندان بقایای تمدن باستانی را کشف کردند
[ترجمه گوگل]گروهی از دانشمندان، خرابه های تمدن باستانی را از پا در می آوردند

9. It was clear that the party was scraping the barrel for competent politicians.
[ترجمه ترگمان]مشخص بود که این حزب در حال scraping بشکه ای برای سیاستمداران ذی صلاح است
[ترجمه گوگل]واضح بود که حزب برای سیاستمداران صالح سقوط کرد

10. I could hear his pen scraping across the paper.
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای قلمش را از روی کاغذ بشنوم
[ترجمه گوگل]من می توانم قلم خود را در سراسر مقاله بشنوم

11. There was a scraping sound as she dragged the heels of her shoes along the pavement.
[ترجمه ترگمان]صدای خفه ای به گوش رسید و پاشنه کفشش را روی پیاده رو کشید
[ترجمه گوگل]صدای تکان دهنده ای بود که پاشنه کفش هایش را در امتداد پیاده رو کشید

12. The children always loved scraping out the bowl in which we had mixed the cake.
[ترجمه ترگمان]بچه ها همیشه عاشق این بودند که کاسه را با آن مخلوط کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها همیشه دوست داشتند کاسه ای را که در آن کیک مخلوط شده بود، از بین ببریم

13. It's embarrassing to see staff bowing and scraping to the new director.
[ترجمه ترگمان]دیدن کارکنان در حال تعظیم کردن و گوش دادن به مدیر جدید شرم اور است
[ترجمه گوگل]خجالت آور است که کارکنان را ببوسد و به کارگردان جدید ختم شود

14. Our dog used to escape by scraping through the bars of his fence.
[ترجمه ترگمان]سگ ما عادت داشت از میان میله های حصار عبور کند
[ترجمه گوگل]سگ ما برای فرار از میان میله های حصارش فرار کرد

پیشنهاد کاربران

خراشیده

در علوم کامپیوتر و فناوری به فرآیند تجزیه و تحلیل و شناسایی اطلاعات، توسط نرم افزار های بات ( bot ) گفته می شود

دامپزشکی و علوم دامی
تراشیدن و جمع آوری با تیغه ( مثلا نمونه برداری برای قارچ و انگل )
جمع آوری مواد زاید ( فضولات ، سنگ ، خاک ، شن و برف روبی ) از روی زمین توسط تراکتور اسکریپر


کلمات دیگر: