کلمه جو
صفحه اصلی

beaker


معنی : پیاله، جام، ظرف کیمیاگری، لیوان ازمایشگاه
معانی دیگر : قدح، تنگ، شیشه ای که دهانه ی آن ناودان مانند است (و داروسازها و غیره به کار می برند)، سبوچه

انگلیسی به فارسی

پیاله، جام، ظرف کیمیاگری، لیوان آزمایشگاه


آبجو، پیاله، جام، ظرف کیمیاگری، لیوان ازمایشگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wide-mouthed drinking cup or container.

(2) تعریف: the contents of a beaker.

- He spilled a beaker of juice.
[ترجمه ترگمان] یه لیوان آب میوه ریخت
[ترجمه گوگل] یک لیوان آب از آن ریخت

(3) تعریف: a flat-bottomed glass cylinder with a beak or pouring spout, used esp. by chemists.

• goblet; cylindrical vessel used by chemists and pharmacists
a beaker is a plastic cup used for drinking.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] بشر، لیوان آزمایشگاه، ظرف کیمیاگری
[زمین شناسی] بشر ،ظرفی برای حرارت دادن و یا جابجا کردن محلولها، جنس آن معمولاً از پیروکسن است و در برابر حرارت مقاوم است و در اندازه های مختلف یافت می شود.
[نساجی] بشر - ظرف شیشه ای آزمایش
[پلیمر] بشر

مترادف و متضاد

پیاله (اسم)
horn, beaker, cup, bowl, chalice, porringer, calix

جام (اسم)
beaker, cup, bowl, chalice, grail, goblet, glass, envelope, cupel

ظرف کیمیاگری (اسم)
beaker

لیوان ازمایشگاه (اسم)
beaker

cup


Synonyms: goblet, stein, glass, mug, chalice


جملات نمونه

1. fill the wine beaker for i know not . . .
پرکن قدح باده که معلومم نیست . . .

2. She drank from a plastic beaker.
[ترجمه ترگمان] اون از یه ظرف پلاستیکی نوشید
[ترجمه گوگل]او از یک فنجان پلاستیکی نوشید

3. Cooling the beaker helps precipitate the compound.
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده به سرعت به ترکیب این ترکیب کمک می کند
[ترجمه گوگل]خنک کننده جوهر کمک می کند تا ترکیب را تشکیل دهد

4. One balanced a beaker of steaming coffee on a nearby terminal before moving on bearing a full tray.
[ترجمه ترگمان]قبل از حرکت بر روی یک سینی پر از قهوه، یک ظرف پر از قهوه بخار شده را در یک ترمینال مجاور متعادل کرده بود
[ترجمه گوگل]قبل از تحویل یک سینی کامل، یکی از مقادیر قهوه بخار را در یک ترمینال نزدیک قرار داد

5. In the bottom of the beaker they put glycerin.
[ترجمه ترگمان]در ته این ظرف، گلیسیرین را گذاشتند
[ترجمه گوگل]در انتهای بیکینگ، گلیسیرین را قرار داده اید

6. A beaker and a flask steamed on the bench beside him as he spoke.
[ترجمه ترگمان]یک لیوان و یک فلاسک روی نیمکت کنار او بخار شد
[ترجمه گوگل]یک بطری آبجو و یک فلاسک که روی آن نیمکت نشسته بود، به او گفتند

7. Narine Baney taps softly on a beaker with his knuckle, then lights his torch.
[ترجمه ترگمان]سپس مشعل را به نرمی روی ظرفی پر از انگشت می کند و چراغ قوه را روشن می کند
[ترجمه گوگل]Narine Baney با دست و پا زدنش روی یک آبجو خنک می شود، سپس مشعل را روشن می کند

8. She took his beaker away and placed it on the balcony wall.
[ترجمه ترگمان]او beaker را برداشت و آن را روی دیوار بالکن گذاشت
[ترجمه گوگل]او فریزر خود را برداشت و آن را روی دیوار بالکن قرار داد

9. If you shake a beaker full of dry sand, the particles will settle and the material will become denser.
[ترجمه ترگمان]اگر یک ظرف پر از ماسه خشک را تکان دهید، ذرات حل خواهند شد و ماده متراکم تر خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر یک شمع پر از شن و ماسه خشک را بچرخانید، ذرات حل می شوند و مواد چسبنده تر می شوند

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. You have your ice - beaker right there.
[ترجمه ترگمان] همین جا ice رو درست کن
[ترجمه گوگل]شما یخچال خود را در آنجا دارید

12. O for a beaker full of the warm south, full of the true, the blushful Hippocrene, with beaded bubbles winking all the brim, and purple-stained mouth.
[ترجمه ترگمان]اه، برای یک پیاله پر از حقیقت، پر از حقیقت، پر از حقیقت، the blushful با حباب های درخشان که در تمام لبه های آن چشمک می زدند، و دهان - ارغوانی
[ترجمه گوگل]O برای یک آبجو پر از جنوب گرم، پر از حقیقت، Hippocrene درخشان، با حباب های حیرت انگیز از همه لبه، و دهان بنفش رنگ آمیزی

13. In this paper, experimental research and a beaker are done.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تحقیقی تجربی و یک beaker انجام شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تحقیق تجربی و یک فریزر انجام می شود

14. The beaker was placed on top of a torch.
[ترجمه ترگمان]این جام در بالای یک مشعل قرار داشت
[ترجمه گوگل]بشقاب بر روی یک مشعل قرار داده شد

15. Transfer the contents to a beaker, make up the volume to around 300 ml.
[ترجمه ترگمان]انتقال محتویات به یک ظرف شیشه ای، حجم را به حدود ۳۰۰ میلی لیتر افزایش دهید
[ترجمه گوگل]محتویات را به یک لیوان بچسبانید، حجم آن را به حدود 300 میلی لیتر اضافه کنید

fill the wine beaker for I know not ...

پرکن قدح باده که معلومم نیست ...


پیشنهاد کاربران

بِشِر

beaker ( شیمی )
واژه مصوب: بِشِر
تعریف: ظرف استوانه‏ای بلند و دهان‏گشاد لبه‏دار با دیوارۀ نازک


کلمات دیگر: