1. The hot iron scorched the tablecloth.
اتوی داغ رومیزی را سوزاند
2. Farmers reported that their wheat was being scorched by the fierce rays of the sun.
کشاورزان گزارش دادند که محصول گندم آنها، با اشعه شدید خورشید خشک شد
3. Mr. Regan gave the class a scorching lecture on proper behavior in the cafeteria.
آقای "ریگان" سخنرانی داغی در مورد رفتار صحیح در کافه تریا نمود
4. scorch somebody's beard
سبیل کسی را دود دادن،سخت تنبیه کردن
5. The fire left scorch marks halfway up the wall.
[ترجمه ترگمان] آتیش جای سوختگی رو وسط دیوار گذاشته
[ترجمه گوگل]آتش سوزی نقطه عطفی را به نیمه راه دیوار متصل می کند
6. The leaves are inclined to scorch in hot sunshine.
[ترجمه ترگمان]برگ ها مایل به سوختن در زیر نور خورشید هستند
[ترجمه گوگل]برگ ها تمایل به سوزاندن در نور آفتاب دارند
7. Direct sunlight will scorch the plant's leaves.
[ترجمه ترگمان]نور مستقیم خورشید برگ های گیاه را بسوزاند
[ترجمه گوگل]نور مستقیم خورشید برگ های گیاه را سوزاند
8. There were slight scorch marks on the floor.
[ترجمه ترگمان]روی زمین اثر سوختگی خفیف دیده می شد
[ترجمه گوگل]علامت های مضاعف بر روی کف وجود داشت
9. The leaves will scorch if you water them in the sun.
[ترجمه پري] اگر شما در افتاب ب برگ ها آب بزنید آنها میسوزند
[ترجمه ترگمان]اگر در آفتاب به آن ها آب بدهید، برگ ها خواهند سوخت
[ترجمه گوگل]برگ ها اگر شما آنها را در خورشید آب بخورید، برگردانید
10. There were scorch marks on the kitchen worktop where a hot pan had been placed.
[ترجمه ترگمان]جای سوختگی روی آشپزخانه، جایی که یک ماهی تابه داغ روی آن نصب شده بود، جای سوختگی بود
[ترجمه گوگل]علامت های سوزش در میز کار آشپزخانه وجود دارد که در آن یک تابه گرم قرار داده شد
11. Bits of food left on the grill will scorch, burn, and become bitter when they are reheated.
[ترجمه ترگمان]تکه های غذا مانده بر روی گریل، سوختن، سوختن، و تلخ می شوند وقتی که دوباره گرم می شوند
[ترجمه گوگل]بیت های غذا بر روی کوره سوزانده می شوند، سوختن، و هنگامی که گرم می شوند، تلخ می شوند
12. This shirt is ruined - there's a big scorch mark on the back.
[ترجمه ترگمان]این پیراهن از بین رفته - یه علامت سوختگی بزرگ روی پشتش هست -
[ترجمه گوگل]این پیراهن خراب شده است - یک علامت سوزش بزرگ در پشت وجود دارد
13. These collapse, shrivel and dry as though scorched - but this is not to be confused with frost scorch.
[ترجمه ترگمان]این آبشار، خشک و خشک، مثل اینکه برشته شده باشد - اما این نیست که با سوختگی یخ بندان گیج شود
[ترجمه گوگل]این سقوط، سقوط و خشک شدن به طوری که به نظر می رسد سوزانده شده - اما این نباید با سرخ شدن یخ زده اشتباه گرفته شود
14. The smell of scorch came floating down the stairs, very strong.
[ترجمه ترگمان]بوی سوختگی از پله ها به پایین می امد، خیلی قوی
[ترجمه گوگل]بوی فرورفتگی به طرف پله ها شناور شد و بسیار قوی بود
15. Scorch marks along the bamboos showed that they had been heated in fire to give the characteristic upward curve of the bow.
[ترجمه ترگمان]علامت های منفی در امتداد the نشان داد که آن ها در آتش حرارت داده شده اند تا منحنی مشخصه بالای کمان را اعلام کنند
[ترجمه گوگل]نشانه های سوزش در امتداد بامبو ها نشان می دهد که آنها در آتش گرم شده اند تا منحنی بالایی از تعظیم مشخص شود
16. The western sun would scorch and dazzle and we would pull down the blinds in the compartment.
[ترجمه ترگمان]خورشید غربی می would و ما پرده ها رو توی کوپه کشیدیم
[ترجمه گوگل]خورشید غروب خورشید سوزانده و خیره شده و پرده ها را در محفظه خرد می کنیم
17. Her anger, newly kindled, needed something to scorch and shrivel before it could be extinguished.
[ترجمه ترگمان]خشمش به تازگی شعله ور شده بود و قبل از آن که بتواند خاموش شود به چیزی احتیاج داشت
[ترجمه گوگل]خشم او، تازه زاده شد، قبل از اینکه از بین برود، چیزی برای سوزاندن و سوزاندن داشت