کلمه جو
صفحه اصلی

ways


فاصله، مسافت، دوری (رجوع شود به: way)، سرسره
ways_
پسوند (قیدساز): جهت، سوی، طرف [sideways]

انگلیسی به فارسی

سرسره


انگلیسی به انگلیسی

پسوند ( suffix )
• : تعریف: in (such) a way, direction, or manner.

- sideways
[ترجمه ترگمان] پهلو به پهلو
[ترجمه گوگل] سمت چپ

جملات نمونه

1. ways of helping the poor
طرق کمک به فقیران

2. his domineering ways
روش های سلطه گرایانه ی او

3. the gothic ways of government offices
روش های قرون وسطایی ادارات دولتی

4. to contrive ways to help the poor
برای کمک به مستمندان روش هایی را تدبیر کردن

5. (to) justify the ways of god to man
(میلتون) توجیه رفتار خداوند نسبت به انسان

6. mend one's ways
خلق و رفتار خود را عوض کردن،خود را اصلاح کردن

7. bees have several ways of communicating
زنبورها از چندین راه با هم ارتباط برقرار می کنند.

8. parting of the ways
جدا شدن راه ها،انشعاب جاده

9. wise in the ways of the world
آگاه به روال زندگی

10. have it both ways
هم خدا و هم خرما را داشتن،از هر دو امکان برخوردار بودن

11. parting of the ways
جدایی،پایان همکاری یا رابطه

12. there are more ways than one to skin a cat
(این کار را) از چندین راه می توان انجام داد،می توان بامبول زد

13. the etiology of folk ways
سبب شناسی روش های قومی

14. the former government's highhanded ways
روش های جابرانه ی دولت سابق

15. (john milton) . . . justify the ways of god to man
. . . توجیه کردن رفتار خدا نسبت به بشر

16. a poem that reads several ways
شعری که چند جور معنی می دهد

17. he promised to forsake his evil ways
او قول داد که از روش های شیطانی خود دست بردارد.

18. news can be transmitted in various ways
خبرها را می توان از چندین راه فرستاد.

19. as we grow older we incline to traditional ways
پیرتر که می شویم به روش های سنتی گرایش بیشتری پیدا می کنیم.

20. woman has been portrayed by poets in many ways
شاعران زن را به طرق متعدد ترسیم کرده اند.

21. after the war, the japanese began to embrace western ways
بعد از جنگ ژاپنی ها شروع به پذیرش روش های غربی کردند.

22. Management need to explore ways of improving office security.
[ترجمه ترگمان]مدیریت باید راه هایی برای بهبود امنیت اداره را بررسی کند
[ترجمه گوگل]مدیریت باید راه های بهبود امنیت اداری را بیاموزد

23. City planners are looking for ways to ease traffic.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزان شهر به دنبال راه هایی برای تسهیل ترافیک هستند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان شهر به دنبال راه هایی برای کاهش ترافیک هستند

24. One of the best ways to see the area is in a small boat.
[ترجمه ترگمان]یکی از بهترین روش ها برای دیدن این ناحیه در یک قایق کوچک است
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین روش ها برای دیدن منطقه در یک قایق کوچک است

25. He is sounding out Middle Eastern governments on ways to resolve the conflict.
[ترجمه ترگمان]او دولت های خاور میانه را به دنبال راه هایی برای حل این مناقشه است
[ترجمه گوگل]او از دولت های خاورمیانه در زمینه راه حل برای حل مناقشه سخن می گوید

26. I'd like to hear your suggestions for ways of raising money.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم پیشنهادهای شما را برای بلند کردن پول بشنوم
[ترجمه گوگل]من می خواهم پیشنهادات خود را برای راه های جمع آوری پول بشنوم

27. She led him by devious ways to the meeting place.
[ترجمه ترگمان]او او را از راه های انحرافی به محل ملاقات هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او او را با راه های غریب به محل جلسه هدایت کرد

پیشنهاد کاربران

راه ها

معنی in many ways ، بطور عمده یا عمدتاً، بطور اساسی یا اساساً، دراصل یا اصلأ، علی الخصوص، بیشتر

ریل ها

فاصله، راه

راه و رسم
رفتار
اخلاق

جهات

روش ها، شیوه ها، رویه ها، طرق، وجوه، جاده ها، مسیرها، معابر

رفتار، حالات رفتاری


کلمات دیگر: