کلمه جو
صفحه اصلی

placentation


معنی : تشکیل جفت، پیوستگی جفت جنین بدیوار زهدان
معانی دیگر : (کالبد شناسی - جانور شناسی - گیاه شناسی) جفت بندی

انگلیسی به فارسی

پیوستگی جفت جنین بدیوار زهدان، تشکیل جفت


قرار دادن، تشکیل جفت، پیوستگی جفت جنین بدیوار زهدان


انگلیسی به انگلیسی

• formation of the placenta (medicine); position of the placenta (botany)

مترادف و متضاد

تشکیل جفت (اسم)
placentation

پیوستگی جفت جنین بدیوار زهدان (اسم)
placentation

پیشنهاد کاربران

علوم بذر: تمکن

placentation ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: تَمَکن
تعریف: موقعیت تخمک ها در درون تخمدان


کلمات دیگر: