کلمه جو
صفحه اصلی

pigsty


معنی : جای کثیف، اغل خوک
معانی دیگر : رجوع شود به: pigpen، pigpen خوک دانی

انگلیسی به فارسی

( pigpen ) خوک دانی، اغل خوک، جای کثیف


کله پاچه، جای کثیف، اغل خوک


انگلیسی به انگلیسی

• pen where pigs are raised, enclosed space where pigs live
a pigsty is a hut with a yard where pigs are kept.

مترادف و متضاد

جای کثیف (اسم)
piggery, pigsty, pigpen

اغل خوک (اسم)
pigsty, pigpen

جملات نمونه

1. He makes a pigsty of the kitchen whenever he does the cooking.
[ترجمه ترگمان]هر وقت آشپزی می کرد یک خو کدانی آشپزخانه درست می کرد
[ترجمه گوگل]او هر زمان که آشپزی می کند، از آشپزخانه می کند

2. The house was a pigsty, as usual.
[ترجمه ابوالفضل] این خانه مثل همیشه کثیف بود
[ترجمه ترگمان]خو نه مثل همیشه خو به خو نه بود
[ترجمه گوگل]خانه همگی معمولی بود

3. Never is a steed pigsty - born ; nor an evergreen pine potbound.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت یک اسب توسن نیست که به دنیا آمده باشد؛ و نه یک درخت کاج همیشه بهار
[ترجمه گوگل]هرگز یک کله زده اسب نیست - متولد؛ نه یک گل همیشه سبز کاج

4. How can you live in this pigsty?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی تو این خو نه زندگی کنی؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید در این خوکچه زندگی کنید؟

5. They sat on the floor of the pigsty catacomb, praying.
[ترجمه ترگمان]در انبار کاه لانه نشسته بودند و دعا می کردند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی کف کتکم خوک نشسته اند و دعا می کنند

6. They make love in the pigsty, to the sound of grunting and squealing from the occupants.
[ترجمه ترگمان]آن ها در طویله عشق بازی می کنند، به صدای خرخر کردن و جیغ کشیدن از ساکنان خانه
[ترجمه گوگل]آنها عشق را در خوکچه، به صدای خشن و جیغ کشیدن از ساکنان عشق می ورزند

7. If she wants to sleep in a pigsty, let her sleep there.
[ترجمه ترگمان]اگر دلش می خواهد در طویله بخوابد، بگذار بخوابد
[ترجمه گوگل]اگر او می خواهد در خوکچه بخوابد، اجازه دهید او در آنجا بخوابد

8. This place is a pigsty! Clean it up.
[ترجمه ترگمان]اینجا خو کدانی است! تمیزش کن
[ترجمه گوگل]این مکان یک کله پا است! تمیزش کن

9. She saw her father trudging back from the pigsty toward the house.
[ترجمه ترگمان]پدرش را دید که از خو کدانی خانه به سوی خانه برمی گشت
[ترجمه گوگل]پدرش را دید که پدرش را از خانه بیرون کشید

10. Your bedroom's a pigsty!
[ترجمه ترگمان]اتاق خواب تو خیلی خو به
[ترجمه گوگل]اتاق خواب شما یک خوک است!

11. They're being taught in a converted pigsty while staff try to get retrospective planning permission for the school.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک pigsty تبدیل شدند در حالی که کارکنان تلاش می کنند برای مدرسه مجوز برنامه ریزی گذشته نگر را بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها در یک کالباس تبدیل شده آموزش داده می شوند در حالیکه کارکنان سعی می کنند مجوز برنامه ریزی گذشته را برای مدرسه دریافت کنند

12. Honestly, this room's a pigsty!
[ترجمه ترگمان]راستش این خو نه خو به
[ترجمه گوگل]صادقانه، این اتاق یک خوک!

13. The office is a pigsty.
[ترجمه ترگمان]این دفتر یک خو کدانی است
[ترجمه گوگل]دفتر یک صندوق عقب است

14. This room's a pigsty.
[ترجمه ترگمان]این اتاق خیلی خو به
[ترجمه گوگل]این اتاق خوابیده است

15. Inside the pigsty there are several pigs.
[ترجمه ترگمان]توی این طویله چند خوک هست
[ترجمه گوگل]درون خوکچه چند خوک وجود دارد

پیشنهاد کاربران

خوک دونی


کلمات دیگر: