کلمه جو
صفحه اصلی

shorthand


معنی : مختصر نویسی، تند نویسی
معانی دیگر : تندنویسی، مختصر نویسی

انگلیسی به فارسی

تند نویسی، مختصر نویسی


کوتاه، مختصر نویسی، تند نویسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a system of writing in simple symbols or combinations of symbols representing sounds, words, or phrases, used to record dictation or speech rapidly.

(2) تعریف: any abbreviated record or reference, or a method or form for making one.
صفت ( adjective )
• : تعریف: using or written in shorthand.

• rapid handwriting method that uses abbreviations and symbols to represent letters words and phrases
pertaining to shorthand; written in shorthand (rapid handwriting method)
shorthand is a quick way of writing which uses signs to represent words or syllables.
if one phrase or explanation is shorthand for another, more complicated phrase or explanation, it is a quick and easy way of referring to it.

مترادف و متضاد

مختصر نویسی (اسم)
shorthand, stenography

تند نویسی (اسم)
shorthand, stenography

جملات نمونه

1. The reporter took notes in shorthand.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار در تندنویسی یادداشت برداشت
[ترجمه گوگل]خبرنگار یادداشت ها را به اختصار انجام داد

2. He took a letter in shorthand.
[ترجمه ترگمان]او به طور خلاصه نامه ای دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او نامه ای را به اختصار گرفت

3. The reporters took down the speech in shorthand.
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران این سخنرانی را با تندنویسی رد کردند
[ترجمه گوگل]خبرنگاران این سخنرانی را به صورت خلاصه کوتاه کرد

4. The term "machine" is used as a convenient shorthand for the total hardware and software system.
[ترجمه ترگمان]اصطلاح \"ماشین\" به عنوان یک تندنویسی مناسب برای کل سیستم سخت افزار و نرم افزار استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'ماشین' به عنوان یک اصطلاح مناسب برای کل سیستم سخت افزاری و نرم افزاری استفاده می شود

5. He's been 'relocated', which is shorthand for 'given a worse job a long way away'.
[ترجمه ترگمان]او جابه جا شده است، که کوتاه نویسی برای یک شغل بدتر از یک راه طولانی است
[ترجمه گوگل]او 'جابجا شده' شده است، که برای 'دادن کار بدتر در راه دور' کوتاه است

6. Instead of writing her shorthand by hand, she could use a machine.
[ترجمه ترگمان]به جای نوشتن کوتاه نویسی از دست، می توانست از یک ماشین استفاده کند
[ترجمه گوگل]به جای نوشتن مقاله کوتاه با دست، می تواند از یک ماشین استفاده کند

7. Ben took notes in shorthand.
[ترجمه ترگمان]بن در تندنویسی یادداشت برداشت
[ترجمه گوگل]بن یادداشت ها را به اختصار انجام داد

8. Shorthand and typewriting have been described as the twin arts.
[ترجمه ترگمان]shorthand و typewriting به عنوان دو هنر دوقلو توصیف شده اند
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم و ماشین نویسی به عنوان هنر دوقلو شناخته شده اند

9. Shorthand just looks like a series of funny squiggles to me.
[ترجمه ترگمان]Shorthand شبیه یک سری لباس مسخره است برای من
[ترجمه گوگل]Shorthand به نظر می رسد مثل یک مجموعه ای از خنده دار برای من

10. I have decided to learn shorthand.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که تندنویسی را یاد بگیرم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم یاد بگیرم

11. A shorthand writer will make a transcript.
[ترجمه ترگمان]یک نویسنده تند نویسی یک رونوشت از آن خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]یک نویسنده کوتاه می نویسد

12. I took down his comments in shorthand.
[ترجمه ترگمان]comments را با تندنویسی قبول کردم
[ترجمه گوگل]من نظرات خود را در کوتاه مدت گذاشتم

13. Their conversations were taken down in shorthand by a secretary.
[ترجمه ترگمان]گفتگوهای آن ها با تندنویسی توسط منشی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]مکالمات آنها توسط وزیر امور خارجه به اختصار برداشته شد

14. I was deemed to be a competent shorthand typist.
[ترجمه ترگمان]به نظر من یک ماشین نویس همه کاره با صلاحیت تلقی می شد
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک تایپیست صریح معتبر تلقی شدم

پیشنهاد کاربران

مختصر نویسی٬ اختصار نویسی


مختصر نویسی


کلمات دیگر: