کلمه جو
صفحه اصلی

fracas


معنی : زد و خورد، قیل و قال، بلوا
معانی دیگر : کتک کاری، جنگ و دعوا، کلنجار، مزاحمت

انگلیسی به فارسی

قیل وقال، مزاحمت، زد وخورد، بلوا


فرقه ها، زد و خورد، قیل و قال، بلوا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a noisy disturbance or quarrel.
مشابه: affray, altercation, brawl, commotion, fray

- There was a fracas in the pool room, and customers from the bar rushed in to see what was happening.
[ترجمه ترگمان] جست وخیز کنان در اتاق استخر وجود داشت و مشتریان از بار به داخل هجوم بردند تا ببینند چه اتفاقی دارد می افتد
[ترجمه گوگل] در اتاق استخر شکسته شد، و مشتریان از نوار عجله به دیدن آنچه اتفاق می افتد

• riot; noise; tumult; skirmish
a fracas is a rough, noisy quarrel or fight; a formal word.

مترادف و متضاد

زد و خورد (اسم)
battle, fight, combat, warfare, skirmish, medley, fracas, tilt, set-to

قیل و قال (اسم)
noise, row, fracas, jangle, ruction

بلوا (اسم)
uproar, riot, fracas, uprising

disturbance, fight


Synonyms: affray, altercation, battle, battle royal, bickering, brawl, broil, brouhaha, dispute, donnybrook, feud, flap, fray, free-for-all, hassle, knock-down-drag-out, melee, mix up, quarrel, riot, row, ruction, ruffle, rumpus, run-in, scrimmage, scuffle, set-to, squabble, stew, trouble, tumult, uproar, words


Antonyms: calm, harmony, peace


جملات نمونه

1. the principal of the school had to come and stop the fracas in the hallway
مدیر مدرسه مجبور شد به سرسرا بیاید و به کتک کاری خاتمه بدهد.

2. He was injured in a Saturday-night fracas outside a disco.
[ترجمه سامان قهرمانی] تو دعوای شنبه شب بیرون دیسکو اون زخمی شد.
[ترجمه ترگمان]او در یک شورش شبانه شنبه شب در بیرون یک دیسکو زخمی شد
[ترجمه گوگل]او در یک فصلی شنبه شب در خارج از دیسکو مجروح شد

3. The Prime Minister has joined the fracas over the proposed changes to the health service.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر در اعتراض به تغییرات پیشنهادی در خدمات بهداشتی به the پیوسته است
[ترجمه گوگل]نخست وزیر به شکست های بیش از تغییرات پیشنهاد شده به خدمات بهداشتی پیوست

4. Eight people were injured in the fracas.
[ترجمه ترگمان]در این شورش هشت نفر زخمی شدند
[ترجمه گوگل]هشت نفر در زخم ها زخمی شدند

5. We got into a big fracas.
[ترجمه ترگمان]ما وارد یک جنگ بزرگ و بزرگ شدیم
[ترجمه گوگل]ما به یک شکست بزرگ تبدیل شدیم

6. The resulting fracas led to the suspension of proceedings for two hours on Wednesday and further rancorous debate yesterday.
[ترجمه ترگمان]این شورش منجر به تعلیق جلسات به مدت دو ساعت در روز چهارشنبه و debate further دیروز شد
[ترجمه گوگل]این شکست ها منجر به تعلیق دادرسی برای دو ساعت در روز چهارشنبه و دیروز بحث های جدی تر شد

7. The sentinels of the media swarmed the fracas.
[ترجمه ترگمان]نگهبانان رسانه ها شورش کردند
[ترجمه گوگل]نگهبانان رسانه ها فریاد کشیدند

8. In November a fracas developed between two factions within the Lab, but Haynes and Moore remained.
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، fracas میان دو جناح در داخل آزمایشگاه ایجاد شد، اما هینز و مور باقی ماندند
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر شکاف بین دو جناح در داخل آزمایشگاه ایجاد شد، اما هینس و مور باقی ماندند

9. The women glanced at the fracas and stepped delicately aside on the steps as they passed by.
[ترجمه ترگمان]زنان به the نگاه کردند و با احتیاط از پله ها به کناری قدم گذاشتند
[ترجمه گوگل]زنان به این فرازها نگاه کردند و به راحتی در مراحل عبور کردند

10. However, it developed into a full scale fracas involving a dozen players from either side.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد که شامل ده ها بازیکن از هر دو طرف می شد
[ترجمه گوگل]با این حال، آن را به یک شکست کامل در مقیاس کامل شامل دوازده بازیکن از هر دو طرف

11. Now the fracas involves him directly.
[ترجمه ترگمان]حالا این دعوا و هیاهو به طور مستقیم شامل حال او هم می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فرازها به او مربوط می شود به طور مستقیم

12. During the fracas, a hand drier was pulled off the wall, and Mr Cunningham was beaten senseless with it.
[ترجمه ترگمان]در این هیاهو، یک دست خشک تر از دیوار کنده می شد و آقای کانینگهام نیز با آن ضرب گرفته بود
[ترجمه گوگل]در طول فرازها، خشک کن دست از دیوار کشیده شد و آقای کانینگهام با آن بی معنی مورد ضرب و شتم قرار گرفت

13. Quitting after a fracas he had gone to work as a literary agent and had prospered.
[ترجمه ترگمان]پس از یک دعوا و دعوا، به عنوان یک مامور ادبی به کار رفت و ترقی کرده بود
[ترجمه گوگل]او پس از شکستن کار خود را به عنوان یک عامل ادبی رها کرد و موفق شد

14. This fracas was at the end of the 1995 Rugby World Cup.
[ترجمه ترگمان]این شورش در پایان جام جهانی راگبی ۱۹۹۵ به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این شکستها در پایان جام جهانی راگبی 1995 برگزار شد

15. How to set up and execute FRACAS with product teams and manage reliability growth?
[ترجمه ترگمان]چگونه fracas را با تیم های محصول راه اندازی و اجرا کنید و رشد قابلیت اطمینان را مدیریت کنید؟
[ترجمه گوگل]چگونگی راه اندازی و اجرای FRACAS با تیم های محصول و مدیریت رشد قابلیت اطمینان

The principal of the school had to come and stop the fracas in the hallway.

مدیر مدرسه مجبور شد به سرسرا بیاید و به کتک‌کاری خاتمه بدهد.


پیشنهاد کاربران

قیل و قال، داد و بیداد،


کلمات دیگر: