کلمه جو
صفحه اصلی

shininess


معنی : جلا، زرق و برق
معانی دیگر : براقی، درخشش، درخشندگی، نورانیت، تابندگی

انگلیسی به فارسی

زرق وبرق، جلا


درخشش، زرق و برق، جلا


انگلیسی به انگلیسی

• sheen, brilliance, brightness, quality of glimmering

مترادف و متضاد

جلا (اسم)
gloss, vermeil, radiation, buff, satin, polish, varnish, burnish, japan, shininess

زرق و برق (اسم)
glamor, luster, splendor, flamboyance, shininess, flamboyancy

جملات نمونه

1. The specular color component emphasizes the shininess.
[ترجمه ترگمان]مولفه رنگ برجسته بر the تاکید دارد
[ترجمه گوگل]عنصر رنگی بر روی براق بودن تأکید دارد

2. Changing the shininess factor affects not just how shiny the object is, but whether it shines with a small glint in one area, or a larger area with less of a gleaming look.
[ترجمه ترگمان]تغییر عامل shininess نه تنها به این مساله تاثیر می گذارد که شی چقدر براق است، اما آیا با یک برق کوچک در یک منطقه می درخشد، یا یک ناحیه بزرگ تر با یک نگاه درخشان
[ترجمه گوگل]تغییر فاکتور درخشندگی نه تنها اینکه چطور جسم براق است، بلکه اینکه با یک درخشش کوچک در یک ناحیه، یا یک ناحیه بزرگتر که کمتر از یک درخشان است، تغییر می کند

3. A poor shadow always finds shininess in the dark, Because he thinks that he can't recognize himself clearly.
[ترجمه ترگمان]سایه بیچاره همیشه در تاریکی براق و براق پیدا می کند، چون فکر می کند نمی تواند خودش را به طور واضح تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]سایه فقیر همیشه تاریکی را می بیند؛ زیرا او فکر می کند که او به وضوح نمی تواند تشخیص دهد

4. Gets the current shininess of this Material.
[ترجمه ترگمان]مقدار فعلی این مواد را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]درخشندگی فعلی این ماده را دریافت می کند

5. We want to add a bit of shininess to the pencil so let's paint the main highlight on the "tip" on a new layer, using a soft[sentence dictionary], white brush.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم کمی of به مداد اضافه کنیم، بنابراین اجازه دهید هایلایت های اصلی را بر روی یک لایه جدید، با استفاده از یک فرهنگ لغت نرم [ لغت نرم ]، برس سفید رنگ کنیم
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم کمی درخشندگی را به مداد اضافه کنیم تا اجازه دهید نقاط اصلی را در نوک یک لایه جدید با استفاده از نرم افزار [vocabulary sentence]، قلموی سفید بنویسیم

6. Or shall the firefly offend the shininess of stars?
[ترجمه ترگمان]یا کرم شب کرم پروانه رو offend؟
[ترجمه گوگل]یا آیا کرم شب تاب تلخی ستاره ها را تسخیر خواهد کرد؟

7. No shininess around the eyes, and my makeup goes on very smoothly.
[ترجمه ترگمان]براق و براق در اطراف چشم و آرایش من به آرامی پیش می رود
[ترجمه گوگل]بدون درخشندگی در اطراف چشم، و آرایش من بسیار مسطح می رود

8. Satin finish membrane: Its shininess is second only to the glossy typ. Its overall effect is pure and high class.
[ترجمه ترگمان]غشا روکش دار: shininess تنها در برابر the براق و براق است تاثیر کلی آن، طبقه خالص و بالایی است
[ترجمه گوگل]غشاء پایان ساتین درخشش آن فقط به نوع براق بستگی دارد اثر کلی آن خالص و کلاس بالا است

9. Effective whitening, dissolving crease, enhancing skin elasticity and shininess, getting white, silky perfect skin.
[ترجمه ترگمان]سفید کردن موثر، چروک شدن، افزایش کشش پوست و shininess، به دست آوردن پوست سفید و لطیف است
[ترجمه گوگل]سفید کردن موثر، برطرف شدن چروک، افزایش کشش پوست و ظرافت پوست، گرفتن پوست سفید و ابریشمی

10. Reducing the shininess factor from 70 to 0 would not work the way you might expect, it would spread the white reflection across the whole object instead of it being concentrated in one spot.
[ترجمه ترگمان]کاهش فاکتور shininess از ۷۰ به ۰ به روشی که ممکن است انتظارش را داشته باشد عمل نمی کنند، بلکه به جای آن که در یک نقطه تمرکز شود، بازتاب سفید را در کل شی پخش می کند
[ترجمه گوگل]کاهش فاکتور درخشندگی از 70 تا 0 به نحوی که ممکن است انتظار نداشته باشید کار نخواهد کرد، اما انعکاس سفید در کل جسم را به جای تمرکز در یک نقطه گسترش می دهد

11. I want to thoroughly conquer my shininess and laziness!
[ترجمه ترگمان]من می خواهم با توجه به shininess و تنبلی خودم غلبه کنم!
[ترجمه گوگل]من می خواهم به شدت تیز و تنبل من تسخیر شود!

12. The fifth property is shininess, that you specify with a number.
[ترجمه ترگمان]ویژگی پنجم shininess است که با عددی مشخص می کنید
[ترجمه گوگل]اموال پنجم، درخششی است که شما با یک عدد مشخص می کنید

13. A surface shininess or luster.
[ترجمه ترگمان]یک درخشندگی و یا درخشش سطحی
[ترجمه گوگل]درخشش سطحی یا درخشندگی

14. Truth: It might wake you up, but a dousing of cold water will have no effect on the shininess of your tresses.
[ترجمه ترگمان]حقیقت: این ممکن است شما را بیدار کند، اما یک نوع آب سرد تاثیری بر کیفیت موهایتان نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]حقیقت این ممکن است شما را بیدار کند، اما از بین بردن آب سرد بر روی درخشندگی چهره شما اثر نخواهد گذاشت

15. The 1995 (as served from a magnum bottle) was showing dark maroon color but still with little shininess.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۵ (که از یک \"بطری بزرگ\" استفاده می شد، رنگ آلبالویی رنگ تیره را نشان داد، اما هنوز with کمی داشت
[ترجمه گوگل]1995 (همانطور که از یک بطری مغناطیسی خدمت کرده بود) رنگ تیره رنگ نارنجی را نشان داد، اما هنوز هم با کمی درخشندگی بود


کلمات دیگر: