کلمه جو
صفحه اصلی

interline


معنی : در میان سطرها نوشتن، استر گذاشتن
معانی دیگر : (صحافی: میان دو سطر نوشتن یا چاپ کردن یا قراردادن) میان سطری کردن، میان رجه نویسی کردن (interlineate هم می گویند)، میان سطری، (دوزندگی: میان رویی و آستر قرار دادن) لایه گذاری کردن، لایه گذاشتن

انگلیسی به فارسی

در میان سطرها نوشتن، استر گذاشتن


اینترنال، در میان سطرها نوشتن، استر گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: interlines, interlining, interlined
• : تعریف: to write, print, or insert between the lines of (a text, document, or the like); interlineate.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: interlines, interlining, interlined
مشتقات: interliner (n.)
• : تعریف: to provide with an interlining.

• interlineate, insert words between the printed or written lines of a document or text

مترادف و متضاد

در میان سطرها نوشتن (فعل)
interline

استر گذاشتن (فعل)
interline

جملات نمونه

1. Attaching interlining Lay curtain fabric out flat with wrong side uppermost.
[ترجمه ترگمان]پارچه curtain interlining interlining را در قسمت بالایی قرار داده بود
[ترجمه گوگل]پیوستن اینترنینگ پارچه پرده را با بالاترین قسمت اشتباه بپوشانید

2. Maximum length: 15 pages, with double - space interline and 1pt font size.
[ترجمه ترگمان]حداکثر طول: ۱۵ صفحه، با اندازه فونت double و اندازه فونت ۱
[ترجمه گوگل]حداکثر طول: 15 صفحه، با فاصله فضای دو فضا و اندازه فونت 1pt

3. Q: Will the JetBlue interline agreement result in less domestic flying for AA employees?
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا قرارداد خطوط هوایی \"جت بلو\" منجر به پرواز کم تر خانگی برای کارمندان AA می شود؟
[ترجمه گوگل]Q: آیا موافقت نامه اینترنال JetBlue باعث کاهش پرواز داخلی برای کارمندان AA می شود؟

4. Interline baggage goes through customs at the final destination.
[ترجمه ترگمان]چمدان در مقصد نهایی از گمرک عبور می کند
[ترجمه گوگل]غرفه بین المللی از طریق گمرک در مقصد نهایی می رود

5. All interline baggage is transferred automatically.
[ترجمه ترگمان]تمام baggage اتوماتیک به صورت خودکار انتقال داده می شوند
[ترجمه گوگل]تمام سطوح بین خطی به طور خودکار منتقل می شود

6. Transit passengers should go to the interline counter.
[ترجمه ترگمان]مسافران ترانزیت باید به باجه interline بروند
[ترجمه گوگل]مسافران مسافر باید به مقابله با خطوط هوایی بروید

7. Q: Is the interline agreement with JetBlue a violation of the pilot scope clause?
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا قرارداد interline با \"جت بلو\" تخلف از بند حوزه آزمایشی است؟
[ترجمه گوگل]س: آیا موافقتنامه اینترنال با JetBlue نقض مقررات دامنه خلبان است؟

8. Q: Will the JetBlue interline agreement result in more flying for AA employees?
[ترجمه ترگمان]س: آیا توافق نامه \"جت بلو\" منجر به پرواز بیشتر برای کارمندان AA می شود؟
[ترجمه گوگل]س: آیا موافقت نامه بین المللی JetBlue موجب پرواز بیشتری برای کارکنان AA خواهد شد؟

9. This paper presents an interline fault calculating technique of multi-transmission-line on an aerial pole with the compensation method of solving simultaneous faults.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک تکنیک محاسبه خطا interline از خط انتقال چند خط بر روی یک قطب هوایی با روش کمپنزاسیون درست کردن خطاهای همزمان ارائه می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش محاسبه خطای خطوط بین خطی چند خط انتقال در یک قطب هوایی با روش جبران حل گسل های همزمان ارائه می دهد

10. An equivalent two source phase domain method for calculating interline fault in the double circuit line is presented.
[ترجمه ترگمان]برای محاسبه خطای interline در خط مدار دوگانه، یک روش دامنه دو منبع معادل برای محاسبه خطای interline ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک روش دامنه فاز دو معادل منبع برای محاسبه خطای interline در خط مدار دوگانه ارائه شده است

پیشنهاد کاربران

میان خطی


کلمات دیگر: