1. moldy bread
نان کپک زده
2. moldy traditions
سنت های پوسیده
3. a moldy professor
استاد خرف
4. She chucked the moldy potatoes in the dustbin.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی کپک زده را توی سطل آشغال ریخت
[ترجمه گوگل]او سیب زمینی سرخ شده را در زباله جمع کرد
5. This was fine compared to the moldy tents and dirt floors at tent city.
[ترجمه ترگمان]این هتل در مقایسه با چادرهای پوسیده و زمین های کثیف در شهرک خیمه بسیار خوب بود
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با چادرهای ریخته گری و کفهای خاکی در شهر چادر خوب بود
6. The toxin produced by the fungus grows in moldy feed.
[ترجمه ترگمان]سمی که توسط قارچ ها درست شده در حال کپک زدن رشد میکنه
[ترجمه گوگل]توکسین تولید شده توسط قارچ در خوراک خالص رشد می کند
7. Wet, moldy basements may be more than a nuisance.
[ترجمه ترگمان]زیر زمین مرطوب و پوسیده، ممکن است بیش از یک مزاحمت باشد
[ترجمه گوگل]زیرزمین های مرطوب و براق ممکن است بیش از یک مزاحمت باشد
8. I would rather go moldy in fastuous than hold the love in grievance.
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم در fastuous کپک زده باشم تا این که عشق را به درد بیارم
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم در قالب های عجیب و غریب قرار بگیرم تا عشق را در شکایت برگزار کنم
9. She tossed the moldy bread into the garbage.
[ترجمه ناشناس] نان کپک زده را در آشغال انداخت
[ترجمه ترگمان]نان کپک زده را به سطل آشغال انداخت
[ترجمه گوگل]او نان گندم را به زباله ریخته است
10. To listener Glenn Gargas, the report was as stale as moldy bread.
[ترجمه ترگمان]، \"شنونده\" گلن Gargas گزارش مثل یه نون کپک زده بود
[ترجمه گوگل]به شنونده Glenn Gargas، این گزارش به عنوان نان گندم ناپدید شد
11. A cement foundation of a farmhouse was still standing, and a few moldy lilac bushes shielded the barracks from view.
[ترجمه ترگمان]ساختمان یک خانه روستایی بود که هنوز ایستاده بود و چند بوته گل یاس بنفش، سربازخانه را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]یک بنیاد سیمان خانه یک مزرعه هنوز ایستاده بود و چند بوته ی کرگدن از شاخه های قهوه ای از منظره محافظت می کردند
12. Today, courts still follow the spirit of these mean and moldy precedents.
[ترجمه ترگمان]امروزه، دادگاه ها همچنان از روح این سوابق و سوابق پوسیده پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]امروزه، دادگاه ها همچنان روحیه ای از این موارد عام و مدرن را دنبال می کنند
13. And, like an Edgar Allan Poe character, he harbors a penchant for graveyards, caskets and moldy cellars.
[ترجمه ترگمان]\"و مثل\" ادگار Allan \"که به قبرستان میره، تابوت\" تابوت \"و\" تابوت کپک زده
[ترجمه گوگل]و مانند شخصیت ادگار آلن پو، او دارای میل به گورستان، گلدان ها و زیرزمین های گلدار است
14. It said that even though consumers had also complained about a moldy smell in Rolaids and Extra-Strength Tylenol, the company had not widened its investigation to include those products.
[ترجمه ترگمان]در این گزارش گفته شده است که با وجود این که مصرف کنندگان از بوی کپک در Rolaids و Tylenol Extra شاکی هستند، شرکت تحقیقات خود را گسترش نداده است تا این محصولات را در بر گیرد
[ترجمه گوگل]این اعلام کرد که حتی اگر مصرف کنندگان نیز در مورد بوی کرمی در Rolaids و Tylenol فوق العاده مقاوم شکایت کنند، این شرکت تحقیقات خود را برای این محصولات گسترش نیافته است
15. A piece of home-baked bread, say, left on your kitchen counter(sentence dictionary), will get moldy relatively fast.
[ترجمه ترگمان]قطعه ای از نان خانگی که بر روی پیشخوان آشپزخانه گذاشته می شود (فرهنگ لغت حکم)، به طور نسبتا سریع پوسیده می شود
[ترجمه گوگل]یک قطعه از نان پخته شده در خانه، می گویند، بر روی آشپزخانه خود را (فرهنگ لغت جمله) ترک کرده، نسبتا سریع شکلات می شود