معنی : خرس، ادمکودن، ادم ناشی و خام دست
معانی دیگر : (عامیانه) آدم احمق و دست و پا چلفتی، امر
lummox
معنی : خرس، ادمکودن، ادم ناشی و خام دست
معانی دیگر : (عامیانه) آدم احمق و دست و پا چلفتی، امر
انگلیسی به فارسی
(آمریکا) آدم کودن، آدم ناشی وخام دست
لوموکس، ادمکودن، خرس، ادم ناشی و خام دست
انگلیسی به انگلیسی
• clumsy person, idiot (slang)
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) someone who is especially clumsy, slow, and unintelligent.
• مشابه: clod, dope, lout, oaf
• مشابه: clod, dope, lout, oaf
- That lummox wasn't looking where he was going and knocked over the whole coat rack.
[ترجمه ترگمان] این lummox به جایی که داشت می رفت، نگاه نمی کرد
[ترجمه گوگل] این لوموکس به جایی که او می رفت نگاه نکرد و روی کل قفسه ی کت گریخت
[ترجمه گوگل] این لوموکس به جایی که او می رفت نگاه نکرد و روی کل قفسه ی کت گریخت
مترادف و متضاد
oaf
خرس (اسم)
bear, clodhopper, lubber, bruin, laggard, lummox
ادم کودن (اسم)
lummox
ادم ناشی و خام دست (اسم)
lummox
Synonyms: beast, blunderer, boor, bruiser, brute, bumpkin, chump, clod, clodhopper, clown, dolt, dumb ox, dunce, fool, goon, half-wit, hayseed, idiot, imbecile, klutz, loser, lout, lunkhead, moron, nincompoop, ox, sap, simpleton, yokel
کلمات دیگر: