کلمه جو
صفحه اصلی

pincushion


معنی : بالشتک، سنجاقگیر، جا سنجاقی
معانی دیگر : جا سوزنی، بالشتک سوزن، جاسنجاقى

انگلیسی به فارسی

جا سنجاقی، بالشتک، سنجاقگیر


جراحی بینی، بالشتک، سنجاقگیر، جا سنجاقی


انگلیسی به انگلیسی

• small pad used to place and hold pins
a pincushion is a very small cushion that you stick pins and needles into so that you can get them easily when you need them.

مترادف و متضاد

بالشتک (اسم)
padding, pincushion

سنجاق گیر (اسم)
pincushion

جا سنجاقی (اسم)
pincushion

جملات نمونه

1. Instead, Frith sent them strange singers, beautiful and sick like oak-apples, like robins' pin-cushions on the wild rose.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، فریت هم خوانندگان عجیب، زیبا و بیمار، مانند apples از درخت بلوط، همچون pin پر robins در گل رز وحشی، برای آن ها فرستاد
[ترجمه گوگل]در عوض، فریت آنها خوانندگان عجیب و غریب را فرستاد، زیبا و بیمار مانند سیب بلوط، مانند پین مخمل خواب دار در گل رز وحشی

2. Objection! - I'm going to pincushion this guy!
[ترجمه ترگمان]! اعتراض دارم من میخوام این یارو رو pincushion کنم
[ترجمه گوگل]واکنش - من قصد دارم این پسر را به این دستگاه بسپارم!

3. There is surprisingly little pincushion distortion in the EII considering the field width.
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت آوری تغییر بالشتک سوزن در شرکت EII با در نظر گرفتن عرض میدان وجود دارد
[ترجمه گوگل]در EII، با توجه به عرض میدان، اعوجاج پینوکیو کمی شگفت انگیز است

4. For example, the pincushion cactus is completely dormant during the dry season. But after the first summer rains, cactuses burst into bloom, displaying delicate petals of pink, gold, and white.
[ترجمه ترگمان]برای مثال کاکتوس pincushion در فصل خشک به طور کامل راکد است اما بعد از اولین بارش تابستانه، cactuses ها شکوفا شدند و گلبرگ های لطیف صورتی، طلایی و سفید را به نمایش گذاشتند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کاکتوس پینوکیو کاملا در طول فصل خشک کاملا خاموش است اما پس از بارانهای تابستان، کاکتوس به شکوفایی میرسد و گلبرگهای ظریف صورتی، طلا و سفید را نشان میدهد

5. Distortion control - reduces pincushion and barrel distortion effects.
[ترجمه ترگمان]کنترل Distortion - pincushion را کاهش می دهد و اثرات اعوجاج بشکه را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]کنترل اعوجاج - کاهش اثرات تخریب پیکسل و بشکه

6. Rectilinear distortion: All three glasses show a slight pincushion distortion to eliminate the globe effect of the panning binocular.
[ترجمه ترگمان]اعوجاج Rectilinear: هر سه لیوان یک تغییر بالشتک خود را نشان می دهند تا اثر کره زمین پنینگ را حذف کنند
[ترجمه گوگل]اعوجاج مستطیلی همه ی سه عینک، یک اعوجاج خلطی کوچک را برای از بین بردن اثر کره زمین از دوچشمی پانچ نشان می دهند

7. At once he was feathered with arrows like a pincushion.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله مثل a پر از تیر بود
[ترجمه گوگل]در همان لحظه او با فلش های مختلف مانند یک جیر جیر پوشانده شد

8. She ate so many she looked like a prickly pincushion.
[ترجمه ترگمان]او آن قدر می خورد که انگار a prickly بود
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی خوردند و مانند یک جوراب شلواری پریده بودند

9. Since none of the memories, desires, or personality of the old person remains, it seems as if the pincushion or soul is what is providing the criterion of identity.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هیچ یک از خاطرات، تمایلات، یا شخصیت فرد مسن باقی نمانده است، به نظر می رسد که بالشتک یا روح چیزی است که معیار هویت را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هیچ یک از خاطرات، خواسته ها یا شخصیت شخصیت قدیمی باقی نمی ماند، به نظر می رسد که مضطرب یا روح چیزی است که معیار هویت را فراهم می کند

10. This is possible, provided that the identity condition for the "thing" is "same pincushion.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد، به شرطی که شرایط هویت برای \"چیز\" در بالشتک خود قرار داشته باشد
[ترجمه گوگل]این امکان وجود دارد، به شرطی که شرایط هویت برای 'چیزی' یکسان باشد

11. There is also a small (0. 2%) amount of measurable - and visible - pincushion distortion at the telephoto end of the zoom ( click here for test chart ).
[ترجمه ترگمان]همچنین یک (۰)کوچک نیز وجود دارد (۲ %)مقدار اندازه گیری قابل اندازه گیری و مرئی در انتهای تله فوتو زوم (برای نمودار آزمایش اینجا کلیک کنید)
[ترجمه گوگل]همچنین مقدار کوچکی (0 2٪) از اعوجاج قابل اندازه گیری و قابل مشاهده - پیکسوژن در انتهای زوم (در اینجا برای نمودار تست اینجا کلیک کنید) وجود دارد

12. Let's think of it this way (as S and V do) -- think of the soul's relationship to thoughts like the relationship between a pincushion and the pins that are stuck in it.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به این روش (مانند S و V)فکر کنیم - - به رابطه روح با افکار مانند رابطه بین بالشتک و پین های that که در آن گیر کرده اند، فکر کنیم
[ترجمه گوگل]بگذارید این را به این طریق در نظر بگیریم (همانطور که S و V انجام می دهیم) - فکر می کنم رابطه روح با افکار مانند رابطه بین پین و پین است که در آن گیر کرده است

13. Rectilinear distortion: All three binoculars show a moderate amount of pincushion distortion as it is commonly employed to compensate for the globe effect and to provide a smooth panning of the image.
[ترجمه ترگمان]اعوجاج Rectilinear: هر سه دوربین چشمی یک مقدار متوسط از distortion را نشان می دهند چون عموما برای جبران اثر کره زمین و ایجاد یک پنینگ آرام تصویر به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]اعوجاج خطی All three binoculars نشان می دهد مقدار متوسط ​​اعوجاج pincushion همانطور که معمولا برای جبران اثر کره زمین و ارائه تصویر صاف و صاف استفاده می شود

14. This value controls the amount of distortion. Negative values correct lens barrel distortion, while positive values correct lens pincushion distortion.
[ترجمه ترگمان]این مقدار مقدار اعوجاج را کنترل می کند مقادیر منفی اعوجاج هر بشکه را اصلاح می کنند در حالی که مقادیر مثبت لنز و تحریف را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]این مقدار مقدار اعوجاج را کنترل می کند ارزش های منفی لرزش اصلاحی لرزش را اصلاح می کند، در حالیکه مقادیر مثبت لنز را درست اعوجاج می کند

پیشنهاد کاربران

گلوله ای پارچه ای یا ابری که در آن سنجاق و سوزن را فرو می کنند


کلمات دیگر: