کلمه جو
صفحه اصلی

tradesman


معنی : پیشه ور، افزارمند، سودا گر، دکان دار، کاسب
معانی دیگر : (انگلیس)، صنعتگر

انگلیسی به فارسی

کاسب، سوداگر، دکان دار، افزارمند، پیشه ور


معامله گر، دکان دار، کاسب، پیشه ور، افزارمند، سودا گر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: tradesmen
• : تعریف: a man employed in trade, esp. retail; dealer.

• man engaged in trade; worker skilled in a trade, craftsman; shopkeeper
a tradesman is a person who sells goods or services, especially one who owns and runs a shop.

مترادف و متضاد

پیشه ور (اسم)
craftsman, artificer, tradesman

افزارمند (اسم)
artisan, tradesman

سوداگر (اسم)
tradesman, trafficker, merchant, trader, transactor

دکان دار (اسم)
tradesman, trafficker, shopkeeper, storekeeper

کاسب (اسم)
tradesman, trafficker

جملات نمونه

1. This is a job for a skilled tradesman.
[ترجمه ترگمان]این شغلی برای یک پیشه ور ماهر است
[ترجمه گوگل]این کار برای یک معامله گر ماهر است

2. The tradesman balanced his losses against his profits.
[ترجمه ترگمان]پیشه ور losses خود را در برابر سود خویش موازنه کرد
[ترجمه گوگل]معامله گر، زیان های خود را در برابر سود خود قرار داد

3. The tradesman was vigorously soliciting for my custom.
[ترجمه ترگمان]کاسب به شدت از عادت من استقبال کرد
[ترجمه گوگل]این معامله به شدت برای سفارشی من درخواست شد

4. You're apprenticed to a different tradesman each week, so no ties are formed.
[ترجمه ترگمان]شما هر هفته به عنوان یک تاجر دیگر کارآموزی می کنید، بنابراین هیچ رابطه ای تشکیل نخواهد شد
[ترجمه گوگل]شما در هر هفته به یک متخصص دیگر مشغول می شوید، بنابراین هیچ ارتباطی ایجاد نمی شود

5. She owed money to every tradesman in the town.
[ترجمه ترگمان]به هر تاجری از شهر پول بدهکار بود
[ترجمه گوگل]او هر پولی را که در شهر داشت پول میپرداخت

6. The tradesman has rendered his account.
[ترجمه ترگمان]بازرگان حسابش را کرده است
[ترجمه گوگل]معامله گر حساب خود را ارائه کرده است

7. She exacted an apology from the tradesman for having questioned her honesty.
[ترجمه ترگمان]از کاسب کارانه عذرخواهی کرد، چون از صداقت او پرسش هایی کرده بود
[ترجمه گوگل]او برای معذرتخواهی از طرف معاونش عذرخواهی کرد

8. The tradesman was poring over his accounts.
[ترجمه ترگمان]کاسب کار خود را به دقت بررسی می کرد
[ترجمه گوگل]معامله گر بیش از حسابهایش بود

9. The tradesman traded his faded denims for the tradesman's jade necklace.
[ترجمه ترگمان]تاجر پوست faded را به خاطر گردن بند بازرگان مبادله کرد
[ترجمه گوگل]معامله گر معامله گران خود را برای گردنبند جید معامله گر معامله کرد

10. The stall-keeper is an important tradesman community in the Chinese history. It plays vital role in promoting circulation of commodities and facilitating the residents.
[ترجمه ترگمان]کتاب فروش، یک جامعه تجاری مهم در تاریخ چین است این شرکت در ترویج گردش کالاها و تسهیل ساکنان نقش حیاتی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]دروازه بان دروازهبان یک انجمن معروف معروف در تاریخ چینی است این نقش حیاتی را در ترویج گردش کالاها و تسهیل ساکنان بازی می کند

11. Officers and tradesman are there to implore the gods to bless the voyage of Hamilcar.
[ترجمه ترگمان]افسران و پیشه ور در آنجا هستند تا خدایان را از سفر هامیلکار یاری کنند
[ترجمه گوگل]افسران و معترضان وجود دارد که از خدایان دعوت کنند تا سفر همیلار را جشن بگیرند

12. When the dishonest tradesman opened the bag, out jumped a cat – not a pig.
[ترجمه ترگمان]وقتی پیشه ور درستکار کیف را باز کرد، بیرون پرید، گربه نه خوک
[ترجمه گوگل]هنگامی که بازرگان ناسازگار کیسه را باز کرد، گربه پرید - نه خوک

13. The old woman exacted an apology from the tradesman for having questioned her honesty.
[ترجمه ترگمان]پیرزن از تاجری عذرخواهی کرد که از او صداقت پرسیده بود
[ترجمه گوگل]زن قدردانی کرد که از صداقت او سوال کرد

14. Every tradesman ought to read the contract carefully before he strikes hands with a stranger.
[ترجمه ترگمان]هر تاجری با دقت قرارداد را می خواند، قبل از اینکه با یک غریبه دست بزند
[ترجمه گوگل]هر یک از معامله گران باید قبل از اینکه دست به اعتصاب با یک غریبه بزنند، به دقت بخوانند

پیشنهاد کاربران

صنعتگر، کاسب
A worker skilled in a trade


کلمات دیگر: