کلمه جو
صفحه اصلی

sheriff


معنی : کد خدا، کلانتر، داروغه، ضابط شهربانی
معانی دیگر : (انگلیس - سابقا) بخشدار، کارمند بخش یا shire

انگلیسی به فارسی

کدخدا، ضابط شهربانی، داروغه، کلانتر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the chief law-enforcement official of a county or similar governmental unit.

(2) تعریف: formerly, an important official of a shire in Great Britain.

• chief law enforcement officer of a county who is responsible for carrying out court orders
in the united states, a sheriff is a person who is elected to make sure that the law is obeyed in a particular county.

مترادف و متضاد

کدخدا (اسم)
alderman, reeve, sheriff

کلانتر (اسم)
reeve, sheriff, marshal

داروغه (اسم)
sheriff

ضابط شهربانی (اسم)
sheriff

جملات نمونه

1. "It's from a notebook," the sheriff said, "And there's writing on it. ".
[ترجمه گنج جو] کلانتر گفت:این ورق از یک دفتر کنده شده چیزهایی هم روش نوشته شده.
[ترجمه ترگمان]کلانتر گفت: \" از یک دفتر یادداشت شده است، و روی آن نوشته شده است \"
[ترجمه گوگل]'این از طریق یک نوت بوک است،' کلانتر گفت: 'و در آن نوشته است '

2. He was appointed Sheriff of New York.
[ترجمه حیدر] او به عنوان کلانتر ( پلیس ) نیویورک منصوب شد
[ترجمه حیدر] اوبه عنوان پلیس نیویورک منصوب شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان کلانتر نیویورک منصوب شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان کلینیک نیویورک منصوب شد

3. She is expected to appear at Dumfries Sheriff Court on Monday.
[ترجمه ترگمان]قرار است دوشنبه در دادگاه Sheriff Dumfries ظاهر شود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که او در دادگاه کلیسای دومفریس در روز دوشنبه ظاهر شود

4. I will go to the sheriff to law you.
[ترجمه ترگمان] من میرم پیش کلانتر و تو رو قانونی می کنم
[ترجمه گوگل]من به کلانتر میروم تا شما را قانع کنم

5. The sheriff rounded up a posse and went after the bank robbers.
[ترجمه ترگمان]کلانتر یک دسته جارو جمع کرد و رفت دنبال دزد بانک
[ترجمه گوگل]کلانتر کل کل را جمع کرد و بعد از سارقان بانک رفت

6. The sheriff and his men ran the horse thieves out of town.
[ترجمه ترگمان]کلانتر و افرادش دزد اسب را از شهر بیرون کردند
[ترجمه گوگل]کلانتر و مردانش دزدان اسب را از شهر خارج کردند

7. The sheriff slept with his gun ready to hand under his pillow.
[ترجمه ترگمان]کلانتر با تفنگش که آماده بود تا زیر بالشش بگذارد خوابید
[ترجمه گوگل]کلانتر با اسلحه خویش آماده به دست آوردن زیر بالش او بود

8. The sheriff has said he was in great agitation.
[ترجمه ترگمان] کلانتر گفته که هیجان زیادی داره
[ترجمه گوگل]کلانتر گفت که او در حال تحریک زیاد است

9. Rose said the staffing level proposed by the sheriff would put 64 deputies on site with only 140 inmates.
[ترجمه ترگمان]رز گفت که سطح پرسنلی پیشنهاد شده توسط کلانتر، ۶۴ نماینده را در سایت تنها ۱۴۰ زندانی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]رز گفت که سطح کارکنانی که توسط کلانتر ارائه شده است، 64 نفر از نمایندگان مجلس را در اختیار دارد که تنها 140 تن از آنها را در زندان می گذارد

10. When the bones of Sheriff Wade are discovered, Sam becomes obsessed with learning if his father was the killer.
[ترجمه ترگمان]وقتی استخوان های کلانتر کشف شد، اگر پدرش قاتل بود، سام شیفته یادگیری شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که استخوانهای کلاهبردار Wade کشف می شود، سام با یادگیری خود درگیر می شود که پدرش قاتل است

11. Sheriff Andrew Bell adjourned the trial, which is expected to last for two to three weeks, until tomorrow.
[ترجمه ترگمان]کلانتر اندرو بل جلسه محاکمه را خاتمه داد و انتظار داشت که تا فردا دو یا سه هفته دوام بیاورد
[ترجمه گوگل]اندرو بل، کلینکر اندیکاسیون را متوقف کرد، انتظار میرود تا دو تا سه هفته تا فردا ادامه یابد

12. He became high sheriff of the County Palatine in 1885 and constable of Lancaster Castle in 192
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۸۸۵ به کلانتر ناحیه پالاتینوس رسید و در ۱۹۲ سالگی به حبس محکوم شد
[ترجمه گوگل]او در سال 1885 سلسله مراتب شهرستان پالتین شد و در سال 192 در شهر لانکستر مشغول به کار شد

13. So he had to call the sheriff on his cell phone.
[ترجمه ترگمان] پس باید به کلانتر زنگ بزنه
[ترجمه گوگل]بنابراین او مجبور شد با تلفن همراه خود به کلانتر برود

14. Sheriff Laura Duncan called for background reports and adjourned the case for three weeks.
[ترجمه ترگمان]کلانتر Laura دانکن به دنبال گزارش های پس زمینه شد و پرونده را به مدت سه هفته به تعویق انداخت
[ترجمه گوگل]لورا دانکن، کلئوپول، خواستار گزارش های پس زمینه شد و پرونده را سه هفته به تعویق انداخت

پیشنهاد کاربران

کلانتر و در برخی جاها کدخدا بخشدار دهدار

داروغه


کلمات دیگر: