کلمه جو
صفحه اصلی

intoxicant


معنی : مستی اور، مسکر، مکیف
معانی دیگر : مستی آور، گرستگر

انگلیسی به فارسی

مستی اور، مسکر، مکیف


سمی است، مسکر، مستی اور، مکیف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: that which intoxicates, esp. an alcoholic beverage.
مشابه: drink
صفت ( adjective )
• : تعریف: intoxicating.
مشابه: alcoholic

• substance that causes intoxication (i.e. alcohol or drugs)
causes intoxication (i.e. alcohol or drugs)
you refer to alcohol as an intoxicant when you are emphasizing the fact that it can cause you to become drunk; a formal word.

مترادف و متضاد

مستی اور (صفت)
inebriant, intoxicant

مسکر (صفت)
inebriant, intoxicant

مکیف (صفت)
intoxicant, intoxicating

alcohol


Synonyms: alcoholic drink, liquor, booze, drink


drug


Synonyms: narcotic, dope


جملات نمونه

1. Certain intoxicants are culturally approved, and therefore acceptable.
[ترجمه ترگمان]مطالب ویژه ای از لحاظ فرهنگی مورد تایید قرار می گیرند و بنابراین قابل قبول هستند
[ترجمه گوگل]برخی از سموم مصرفی از نظر فرهنگی تایید شده اند و بنابراین قابل قبول هستند

2. Even the desserts are intoxicants, as in sangria-poached white peaches with a pure, rich cream sorbet.
[ترجمه ترگمان]حتی دسرهای شیرین نیز مانند هلو - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]حتی دسرها سمی هستند، مثل هلوهای سفید و نارنجی با کره ای خالص و غنی

3. Despite the heavy consumption of intoxicants, no one's voice ever rose above a husky whisper.
[ترجمه ترگمان]با وجود مصرف سنگین of، هیچ صدایی از صدای گرفته و گرفته ای اوج نگرفته بود
[ترجمه گوگل]علی رغم مصرف سنگین سموم، صدای هیچ کس بیش از صدای شلغم نشسته است

4. Drugs include any intoxicant other than alcohol therefore even solvent abuse and driving may be covered by this offence.
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر شامل هر چیزی به غیر از الکل است، بنابراین حتی مصرف حلال و رانندگی با این جرم ممکن است پوشش داده شود
[ترجمه گوگل]مواد مخدر عبارتند از هر گونه سمی غیر از الکل، بنابراین حتی سوء استفاده از حلال و رانندگی ممکن است توسط این جرم پوشش داده شود

5. It should be sweet, very intoxicant.
[ترجمه ترگمان]باید شیرین باشد، خیلی گرم
[ترجمه گوگل]باید شیرین باشد، خیلی سمی است

6. The tear is intoxicant, Because it is the love crystallization.
[ترجمه ترگمان]اشک intoxicant است، چون it عشق است
[ترجمه گوگل]اشک مضر است، زیرا این بلوری شدن عشق است

7. Li Huande, Professor, Doctoral supervisor. Specializes in clinical evaluation of drug, in vivo (intoxicant) pharmaceutical analysis and clinical pharmacokinetics.
[ترجمه ترگمان]لی Huande، پروفسور، ناظر Doctoral specializes در ارزیابی بالینی دارو، در شرایط ازمایشگاهی (intoxicant)، آنالیز دارویی و pharmacokinetics بالینی
[ترجمه گوگل]لی Huande، استاد، سرپرست دکترا متخصص در ارزیابی بالینی دارو، تجزیه و تحلیل دارویی in vivo (سمی) و فارماکوکینتیک بالینی است

8. This was the most intoxicant and unforgettable scene in the dawn of European history.
[ترجمه ترگمان]این the و فراموش نشدنی در سپیده دم تاریخ اروپا بود
[ترجمه گوگل]این سحابی ترین و فراموش نشدنی در سپیده دم تاریخ اروپا بود

9. Love is like wine, intoxicant, and though it is bitter, there are still many people trying to taste it.
[ترجمه ترگمان]عشق مثل شراب است، intoxicant، و هر چند که تلخ است، هنوز کسانی هستند که سعی می کنند آن را بچشم
[ترجمه گوگل]عشق مانند شراب، سموم است و هر چند آن تلخ است، هنوز بسیاری از مردم سعی می کنند از آن لذت ببرند

10. In the beautiful melody, intoxicant red wine, and little neon, guest speak freely, dance slowly in the floor, which pull the atmosphere to the climax!
[ترجمه ترگمان]در آن ملودی زیبا، شراب قرمز و نئون کوچک که راحت صحبت می کنند، به آرامی شروع به رقصیدن می کنند، که جو را به اوج می رساند!
[ترجمه گوگل]در ملودی زیبا، شراب قرمز مضر و نئون کوچک، مهمان آزادانه صحبت می کند، به آرامی در طبقه می رقصید، که جو را به اوج می رسد!

11. Their drug of choice was a potent intoxicant they called hashish.
[ترجمه ترگمان]قاچاق مواد مخدر آن ها چیزی به نام intoxicant بود که به آن ها حشیش داده می شد
[ترجمه گوگل]داروهای انتخابی آنها یک سموم قوی بودند که آنها را هشیش نامیدند

12. The use of alcohol as a restorative medicine is as ancient as its use as an intoxicant.
[ترجمه ترگمان]استفاده از الکل به عنوان داروی نیروبخش به اندازه استفاده از الکل به عنوان یک intoxicant الکل است
[ترجمه گوگل]استفاده از الکل به عنوان یک دارو ترمیمی به عنوان استفاده از آن به عنوان یک سم شناخته شده است

13. The longer the carbon chain, the more potent the alcohol as an intoxicant.
[ترجمه ترگمان]هر چه زنجیره کربن طولانی تر باشد، الکل به الکل تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]هر چه زنجیره کربن طولانی تر باشد، الکل به عنوان سموم قوی تر می شود

14. The feats would have been long saved for, and would have boasted plenty of meats, sweets and intoxicants.
[ترجمه ترگمان]این کار مدت ها پیش از آن نجات پیدا کرده بود و بسیاری از گوشت خوک و شیرینی و شیرینی می توانست به آن فخر بفروشد
[ترجمه گوگل]این شاهکارها برای مدت طولانی ذخیره شده بود و می توانست مقدار زیادی گوشت، شیرینی و سموم مصرف کند


کلمات دیگر: