کلمه جو
صفحه اصلی

internationalization


معنی : بین المللی کردن
معانی دیگر : بین المللی کردن

انگلیسی به فارسی

بین المللی کردن


بین المللی شدن، بین المللی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of making something international (also internationalisation)

مترادف و متضاد

بین المللی کردن (اسم)
internationalization

جملات نمونه

1. With internationalization, national governments lose many of their traditional levers of economic control.
[ترجمه ترگمان]با بین المللی سازی، دولت های ملی بسیاری از اهرم های سنتی کنترل اقتصادی خود را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]با بین المللی کردن، دولت های ملی بسیاری از اهرم های سنتی خود را از کنترل اقتصادی از دست می دهند

2. Internationalization, it was believed, would alleviate the problem.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این بود که Internationalization، این مشکل را برطرف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که بین المللی شدن مشکل را حل می کند

3. With concentration, conglomeration and internationalization the issues of power and accountability became substantially more difficult, in both principle and practice.
[ترجمه ترگمان]با تمرکز، conglomeration و بین المللی سازی مسایل قدرت و پاسخگویی به طور قابل توجهی سخت تر شد، هم در اصل و هم در عمل
[ترجمه گوگل]با تمرکز، انعطاف و بین المللی شدن، مسائل قدرت و مسئولیت پذیری در هر دو اصل و عمل به مراتب شدیدتر شد

4. Media concentration, conglomeration, and internationalization long preceded 194
[ترجمه ترگمان]تمرکز رسانه ها، conglomeration و بین المللی سازی پیش از ۱۹۴ (۱۹۴)
[ترجمه گوگل]غلظت رسانه ها، جمع شدن و بین المللی شدن به مدت 194 سال پیش بود

5. The increasing internationalization of Chlor-Chemicals, both in marketing and production also helps provide a buffer against economic uncertainties.
[ترجمه ترگمان]بین المللی سازی روزافزون مواد شیمیایی Chlor - شیمیایی، هم در بازاریابی و هم در تولید به فراهم کردن یک حایل در مقابل عدم قطعیت اقتصادی کمک می کند
[ترجمه گوگل]افزایش بین المللی چیلرهای شیمیایی، هم در بازاریابی و هم در تولید، موجب ایجاد یک بافر در برابر عدم اطمینان اقتصادی می شود

6. The internationalization of terms refers to the export and coherence of terms.
[ترجمه ترگمان]بین المللی سازی اصطلاحات به صادرات و انسجام شرایط اشاره دارد
[ترجمه گوگل]بین المللی بودن اصطلاحات به صادرات و انطباق شرایط اشاره دارد

7. During the process of internationalization, the enterprises should take measure to reduce the political and economic risk.
[ترجمه ترگمان]در طی فرآیند بین المللی سازی، شرکت ها باید اقدامی برای کاهش ریسک سیاسی و اقتصادی انجام دهند
[ترجمه گوگل]در طول روند بین المللی شدن، شرکت ها باید اقدامات لازم را برای کاهش خطر سیاسی و اقتصادی انجام دهند

8. Capital internationalization connotated in economic globalism offers west regions a rare chance to make use of external capital.
[ترجمه ترگمان]بین المللی سازی سرمایه در globalism اقتصادی به مناطق غربی فرصتی نادر برای استفاده از سرمایه خارجی می دهد
[ترجمه گوگل]بین المللی شدن سرمایه، که در جهان گرایی اقتصادی متمرکز است، فرصت های نادر برای استفاده از سرمایه خارجی را برای مناطق غرب ارائه می دهد

9. At 1980s, the internationalization of the Japanese Yen used to show rapid development momentum. The dollar, deutsche mark and yen made up the"flying-geese"pattern of international monetary situation.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰ بین المللی بین المللی سازی ژاپن برای نشان دادن حرکت سریع توسعه بکار رفت دلار، مارک deutsche و ین الگوی \"پرواز در غاز\" از وضعیت مالی بین المللی را تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]در دهه 1980، بین المللی کردن ین ژاپن برای نشان دادن سرعت رشد سریع استفاده شد دلار، علامت نجیب و ین از «وضعیت پرواز بین المللی» به «پرواز های غول پیکر» تبدیل شده است

10. At the trend of internationalization, as Chinese people, we have the obligation to maintain a traditional duty.
[ترجمه ترگمان]در روند بین المللی سازی، به عنوان مردم چین، ما ملزم به حفظ یک وظیفه سنتی هستیم
[ترجمه گوگل]در روند بین المللی شدن، به عنوان مردم چین، ما مسئولیت حفظ یک وظیفه سنتی را داریم

11. We adopted the internationalization management mode the humanization organization and the talent's mechanism.
[ترجمه ترگمان]ما از روش مدیریت بین المللی سازی سازمان humanization و مکانیزم استعداد استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]ما حالت مدیریت بین المللی را به عنوان سازمانی انسانی و سازوکار استعداد پذیرفته ایم

12. The internationalization of the Chinese athletes will vitalize the current world sports development.
[ترجمه ترگمان]بین المللی سازی ورزش کاران چینی به توسعه ورزشی جهان کنونی حیات خواهد بخشید
[ترجمه گوگل]بین المللی کردن ورزشکاران چینی، توسعه ورزش های جاری در جهان را تقویت خواهد کرد

13. At present, the global accounting internationalization process has stepped into a convergent stage from the coordination stage gradually.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، فرآیند بین المللی سازی حسابداری جهانی به تدریج از مرحله هماهنگی به تدریج وارد مرحله همگرا شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، فرایند بین المللی سازی حسابداری جهانی به تدریج به مرحله ی همگرایی از مرحله ی هماهنگی تبدیل شده است

14. Facelets solves a pet peeve of mine about internationalization: writing a lot of special code for something I may never need.
[ترجمه ترگمان]Facelets یک peeve خانگی در مورد بین المللی سازی را حل می کند: نوشتن یک کد ویژه برای چیزی که ممکن است هرگز به آن نیاز نداشته باشم
[ترجمه گوگل]Facelets یک حیوان خانگی را از بین می برد: از نوشتن کد های ویژه ای برای چیزی که ممکن است هرگز نیازی به آن نداشته باشم

15. Agricultural internationalization and global agricultural integration management is the world economy globalization and collectivized component.
[ترجمه ترگمان]بین المللی سازی کشاورزی و مدیریت یکپارچه سازی کشاورزی جهانی، جهانی سازی اقتصاد جهانی و مولفه collectivized است
[ترجمه گوگل]بین المللی سازی کشاورزی و مدیریت جهانی یکپارچه کشاورزی، جهانی سازی اقتصاد جهانی و مولفه های جمع آوری شده است

پیشنهاد کاربران

بین المللی سازی

جهانی سازی


کلمات دیگر: