موضوعی رایج که مردم درمورد آن حرف میزنند؛ اما نمیتوانند به نتیجهای برسند. مایهی دردسر و گرفتاری
a hot potato
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
A topic that is controversial, troublesome and cannot be agreed upon.
جملات نمونه
The subject of Brexit is a hot potato.
موضوع برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) مایهی دردسر است.
The party members are not speaking on this topic as it is a political hot potato.
اعضای حزب درمورد این موضوع صحبت نمیکنند چرا که این یک گرفتاری سیاسی است.
Immigration is a real hot potato in the United States.
موضوع مهاجرت موجب گرفتاری در ایالات متحده است.
پیشنهاد کاربران
یه دردسر بزرگ
کلمات دیگر: