کلمه جو
صفحه اصلی

back up

انگلیسی به فارسی

عقب‌عقب رفتن


وسیله‌ای را عقب بردن


کارهای خود را بی‌اثر کردن


درمورد کسی تجدید نظر کردن


کپی کردن (اطلاعات) به‌عنوان روشی امنیتی


پشتیبانی یا تعهد به پشتیبانی


جریان یا حرکت چیزی را متوقف کردن


پشتیبان گیری


مترادف و متضاد

Copy (data) as a security measure


Provide support or the promise of support


Halt the flow or movement of something


move backward


Synonyms: fall back, withdraw, retreat, abandon


Antonyms: continue, defend, pursue


Move a vehicle backward


Undo one's actions


Reconsider one's thoughts


پیشنهاد کاربران

back up ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پشتیبان 2
تعریف: نسخه‏ای از داده‏ها برای استفاده در مواردی که نسخۀ اصلی آسیب دیده باشد

نسخه پشتیبانی از داده ها

کلاس جبرانی گذاشتن


کلمات دیگر: