کلمه جو
صفحه اصلی

a bit of a


عملا، در حقیقت خیلی، زیاده، بیش از حد، کمی، نه کم

جملات نمونه

1. I have a bit of a fever.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار تب دارم
[ترجمه گوگل]من کمی از تب دارم

2. He's going through a bit of a bad spell at the moment.
[ترجمه ترگمان]او در آن لحظه یک افسون بد را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر از طریق کمی طلسم بد است

3. Frankie's a bit of a clown.
[ترجمه ترگمان]فرانکی یه مشت دلقک هست
[ترجمه گوگل]فرانکی کمی از دلقک است

4. She worked herself up into a bit of a state.
[ترجمه ترگمان]او خودش را به صورت یک حالت عادی درآورده بود
[ترجمه گوگل]او خودش را به یک بیت دولتی کار کرد

5. Aunty Paula likes to have a bit of a flutter on the horses.
[ترجمه ترگمان]خاله \"پائولا\" دوست داره یه ذره به اسب ها تپش بده
[ترجمه گوگل]عمه پائولا دوست دارد کمی بر روی اسب ها بچرخد

6. Dave has always been a bit of a drinker.
[ترجمه ترگمان] دیو همیشه یه الکلی بوده
[ترجمه گوگل]دیو همواره کمی نوشیدنی بوده است

7. People say it can cure colds, but I'm a bit of a sceptic.
[ترجمه ترگمان]مردم می گویند که می تواند سرماخوردگی درمان کند، اما من کمی شکاک شده ام
[ترجمه گوگل]مردم می گویند که می تواند سرماخوردگی را درمان کند، اما من کمی شکاک می باشم

8. I'm afraid I'm a bit of a wimp when it comes to climbing up ladders.
[ترجمه ترگمان]می ترسم وقتی که از نردبان بالا برود من کمی ترسو هستم
[ترجمه گوگل]من می ترسم که وقتی به بالا رفتن از نردبان می رسم، کمی از شبیه سازی می شوم

9. Sorry, that was a bit of a goof on my part!
[ترجمه ترگمان] ببخشید، این یه اشتباه از طرف من بود
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، این کمی از من بود از من بخشی!

10. I'm afraid it's a bit of a trek to the station.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه کمی از سفر به ایستگاه است
[ترجمه گوگل]من می ترسم این کمی از سفر به ایستگاه است

11. Sorry - the place is a bit of a mess .
[ترجمه ترگمان] شرمنده - اینجا یه جورایی بهم ریخته - ست
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش

12. Forgetting the President's name was a bit of a boob.
[ترجمه ترگمان]فراموش کردن نام رئیس جمهور یک تکه سینه بود
[ترجمه گوگل]فراموش کردن نام رئیس جمهور، کمی از یک سوپرمن بود

13. The weather was a bit of a downer.
[ترجمه ترگمان]هوا کمی غم انگیز بود
[ترجمه گوگل]آب و هوا کمی از یک نیشکر بود

14. He was a bit of a dodgy character.
[ترجمه ترگمان]او یک شخصیت خطرناک بود
[ترجمه گوگل]او کمی از شخصیت خجالتی بود

15. She has always been a bit of a rebel.
[ترجمه ترگمان]او همیشه کمی یاغی بوده است
[ترجمه گوگل]او همواره کمی شورش کرده است

پیشنهاد کاربران

کمی، تاحدی، یه جورایی


کلمات دیگر: