کلمه جو
صفحه اصلی

logo


رجوع شود به: logotype، پیشوند: سخن، حرف [logogram]

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: logotype


آرم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a logotype.
مشابه: label

• high programming language used mainly for learning the fundamentals of programming (computers)
graphic symbol which represents a company or organization
word, speech
the logo of a company or organization is the special design that it puts on all its products, publicity material, and possessions.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض - لوگو - 1- علامتی تجاری یا چاپی ؛ اختصار logotype . 2- زبان برنامه نویسی که آقای Seymour Pepert از MIT آن را برای به کارگیری در آموزش برنامه نویسی کودکان ساخت. بر اساس نظر او، آموزش به کمک کامپیوتربدون استفاده است، مگر اینکه دانش آموزان بتوانند کامپیوتر را کنترل کنند. برای اجرای این نظر ف او زبانی را طراحی کرد که از بیسیک ساده تر است . اگر چه LOGO در اطراف « لاک پشت » می چرخد . این لاک پشت، در اصل روبوتی که روی یک ورق کاغذ می چرخد و با قلم نشانه هایی را ایجاد می کند ( لاک پشت امروزی مثلثی است که در اطراف صفحه حرکت می کند و بر اساس دستور یک خط را رسم می کند. ) ترسیم شکلها به وسیله ی لاک پشت، موجب جذب کودکانی می شود که علاقه ی چندانی به محاسبات ریاضی یا تدریس هندسه و حل مسائل منطقی ندارد . LOGO زبانی قابل گسترش است ؛ یعنی، برنامه ها به وسیله ی تعریف جمله ها بر حسب جملات تعریف شده ی قبلی ساخته می شوند . مثلاً برنامه ی زیر یک مربع را رسم می کند؛ TO SQUARE CLEARSCREEN FORWARD 50 RIGHT 90 FORWARD 50 RIGHT 90 FORWARD 50 RIGHT90 FORWARD 50 END یعنی : « صفحه را پاک کن ! ( لاک پشت را در مرکز قرار بده ! )، 50 واحد بالا برو! 90 درجه به راست بچرخ ! 50 واحد جلول برو ! 90 درجه به راست بچرخ ! » و ... با توجه به آنکه رویه های LOGO می توانند خود را بارها فرا بخوانید، الگوهای پیچیده ی « دانه برفی گونه » را به آسانی می توان تولید کرد. نگاه کنید به Koch snowflake . - لوگو ( آرام شرکت ) - اختصار logo type، علامت تجاری یا نشان چاپی .

مترادف و متضاد

trademark


Synonyms: brand, brand name, emblem, identification, imprint, label, logotype, symbol, tag


جملات نمونه

1. The logo was still visible but less obtrusive this time in beige.
[ترجمه ترگمان]آرم هنوز قابل رویت بود، اما این بار در بژ کم تر مزاحم بود
[ترجمه گوگل]این لوگو هنوز هم قابل مشاهده است، اما این بار در بجج کمتر تحریک آمیز است

2. The company has a distinctive logo that makes it well known.
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک نشانه متمایز دارد که آن را به خوبی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای یک آرم متمایز است که به خوبی شناخته شده است

3. The new logo was unveiled in a blaze of publicity.
[ترجمه ترگمان]آرم جدید در پرتوی از تبلیغات آشکار شد
[ترجمه گوگل]لوگوی جدید در شعله های تبلیغاتی ظاهر شد

4. Stationery can be imprinted with your message or logo.
[ترجمه ترگمان]Stationery می توانند با پیام یا لوگو نشانه گذاری شوند
[ترجمه گوگل]لوازم التحریر می تواند با پیام یا لوگوی شما ثبت شود

5. She designed a new logo for the company.
[ترجمه ترگمان]او یک لوگوی جدید برای شرکت طراحی کرد
[ترجمه گوگل]او یک لوگوی جدید برای این شرکت طراحی کرد

6. It's an Australian company whose logo features a red kangaroo.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت استرالیایی است که logo یک کانگورو قرمز دارد
[ترجمه گوگل]این یک شرکت استرالیایی است که لوگوی آن دارای یک کانگورو قرمز است

7. The team's logo was emblazoned on the baseball caps.
[ترجمه ترگمان]لوگوی این تیم در کلاه های بیسبال مزین بود
[ترجمه گوگل]آرم تیم بر روی کلاه بیسبال قرار گرفت

8. Each cow was branded with the ranch's logo.
[ترجمه ترگمان]هر گاو با آرم مزرعه علامت گذاری شده بود
[ترجمه گوگل]هر گاو با مارک مزرعه مارک دار شد

9. The new logo features a more modern typeface.
[ترجمه ترگمان]لوگوی جدید یک typeface مدرن است
[ترجمه گوگل]لوگوی جدید دارای یک شکل مدرن تر است

10. Draw a rough design for a logo.
[ترجمه ترگمان]یک طرح زبر برای یک لوگو رسم کنید
[ترجمه گوگل]یک طراحی خشن برای یک آرم طراحی کنید

11. The Longman logo, a small sailing ship, is on the cover of this book.
[ترجمه ترگمان]لوگوی Longman، یک کشتی بادبانی کوچک، در پوشش این کتاب است
[ترجمه گوگل]لوگوی Longman، یک کشتی کوچک قایقرانی، روی جلد این کتاب قرار دارد

12. The diary features the organization's distinctive new logo.
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطرات لوگوی جدید متمایز سازمان را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]این دفتر خاطرات نشان دهنده آرم جدید مشخص سازمان است

13. We did the logo in lower-case letters instead of capitals.
[ترجمه ترگمان]ما به جای حروف بزرگ، لوگو را در حروف با حروف پایین انجام دادیم
[ترجمه گوگل]ما در حروف کوچک حروف به جای پایتخت ها، لوگو را وارد کردیم

14. The players wore shirts with the sponsor's logo.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان پیراهن با لوگوی حامی می پوشیدند
[ترجمه گوگل]بازیکنان پیراهن با لوگوی اسپانسر پوشیدند

15. She was sporting a T-shirt with the company's logo on it.
[ترجمه ترگمان]او یک تی شرت با نشان شرکت روی آن دیده بود
[ترجمه گوگل]او تی شرت با آرم شرکت در آن بود

پیشنهاد کاربران

معنا ( روان شناسی )

نماد

نشانه

پرچم

برند

مارک

علامت

آرم ، نماد، نشان ، علامت ، سمبل ، مارک

بهتری معادل این کلمه در طراحی گرافیک �نشانه� است و انواعی چون نشانه های نوشتاری، نشانه های تصویری، نشانه های ترکیبی و نشانه های حرفی دارد.

برند ، مارک

معنا ، نشان


نشان، مارک


نشان، آرم

نشان واره

logo ( عمومی )
واژه مصوب: نشان واره
تعریف: نمادی خاص یک شرکت یا سازمان، به صورت تصویر یا علامت یا طرح، برای تشخیص سریع و راحت آن


کلمات دیگر: