1. to invoke aid
استدعای کمک کردن
2. to invoke article three of the u. n. charter
بند سوم اساسنامه ی سازمان ملل را پیش کشیدن
3. Police can invoke the law of trespass to regulate access to these places.
[ترجمه آزاد] پلیس میتواند به قانون ورود غیر مجاز برای ساماندهی دسترسی به این مکان متوسل شود.
[ترجمه ترگمان]پلیس می تواند از قانون اجازه ورود به این مکان ها استفاده کند
[ترجمه گوگل]پلیس می تواند از قانون مجازات برای تنظیم دسترسی به این مکان ها استفاده کند
4. The UN threatened to invoke economic sanctions if the talks were broken off.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل تهدید کرده است که در صورت قطع گفتگوها، تحریم های اقتصادی را اعمال خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر مذاکرات شکسته شود، سازمان ملل متحد تهدید به تحریم های اقتصادی می کند
5. Their sacred dance is performed to invoke ancient gods.
[ترجمه سعیده] رقص مقدس آن ها برای *متوسل شدن* به خدایان باستان ( کهن ) انجام می شود.
[ترجمه ترگمان]مراسم sacred برای طلب خدایان باستانی انجام شد
[ترجمه گوگل]رقص مقدس آنها برای هدایت خدایان باستانی انجام می شود
6. This command will invoke the HELP system.
[ترجمه ترگمان]این فرمان به سیستم کمک نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این فرمان به سیستم HELP فراخوانی می کند
7. The program can also invoke your favourite bitmap editor as soon as a screen is captured.
[ترجمه ترگمان]این برنامه همچنین می تواند به محض اینکه یک صفحه نمایش داده شود، از ویرایشگر نقشه بیتی محبوب تان استفاده کند
[ترجمه گوگل]این برنامه همچنین می تواند به محض اینکه یک صفحه نمایش ضبط می شود، از ویرایشگر بیت مپ مورد علاقه خود استفاده کند
8. The governors of one school said they might invoke opting-out procedure to avoid the school's becoming co-educational.
[ترجمه ترگمان]فرمانداران یک مدرسه گفتند که ممکن است این روند را انتخاب کنند تا از تبدیل شدن مدرسه به آموزش اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]فرمانداران یکی از مدرسه ها اظهار داشتند که ممکن است از اتخاذ روش منع استفاده از مدرسه برای جلوگیری از تبدیل شدن به مدرسه به عنوان همکاری آموزشی استفاده کنند
9. In order to invoke the rule against prior restraint, the defendant must state on affidavit his intention to justify the allegation.
[ترجمه ترگمان]به منظور توسل به قانون در برابر خویشتن داری قبلی، متهم باید قصد خود را برای توجیه این ادعا داشته باشد
[ترجمه گوگل]به منظور استفاده از قاعده در برابر محدودیت قبلی، متهم باید از قصد خود برای تأیید این ادعا مطلع باشد
10. In practice it has never had to invoke this law.
[ترجمه ترگمان]در عمل هرگز مجبور به استفاده از این قانون نشده است
[ترجمه گوگل]در عمل، هرگز نباید به این قانون اعتراض کند
11. One need not invoke the authority of the law over the defamer to justify such action.
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که از اختیارات قانون برای توجیه چنین عملی استفاده شود
[ترجمه گوگل]برای توجیه این اقدامات، نیازی به اقتدار قانونی بر سرپرست نیست
12. I could not help her directly but only invoke the greatest power we eagles have.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانستم مستقیما به او کمک کنم، اما فقط به بزرگ ترین قدرتی که عقاب ها داریم متوسل شوم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم به طور مستقیم به او کمک کنم، اما فقط به بزرگترین توانایی که ما عقاب ها داشتیم اشاره می کنیم
13. You invoke the basic, primeval instincts inherent in all animals.
[ترجمه ترگمان]شما از غرایز اساسی و ابتدایی موجود در همه حیوانات استفاده می کنید
[ترجمه گوگل]شما از غرایز اولیه، ذاتی همه حیوانات استفاده می کنید
14. Both he and Wilkins were able to invoke past precedent for their concepts of biblical accommodation.
[ترجمه ترگمان]او و ویلکینز هر دو توانستند از سوابق گذشته برای مفاهیم اقامت انجیل استفاده کنند
[ترجمه گوگل]هر دو او و ویلکینز توانستند پیش از مدتی برای مفاهیم مکتب کتاب مقدس خود استفاده کنند
15. Both sides invoke their devotion to children.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف از تعهد خود نسبت به کودکان استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف از فرزندان خود تقدیر می کنند