کلمه جو
صفحه اصلی

helpdesk

انگلیسی به فارسی

راهنما


انگلیسی به انگلیسی

• place in a company where support and/or assistance is offered to its users (i.e. to help solve technical problems, answer questions, etc.)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] میز راهنما، میز کمک .

جملات نمونه

1. HelpDesk requests are stored in an historical database, which can be searched for effective answers to future reader queries.
[ترجمه ترگمان]درخواست ها در یک پایگاه داده تاریخی ذخیره می شوند، که می تواند به دنبال پاسخ موثر به نامه های پرس و جو برای خواننده آینده باشد
[ترجمه گوگل]درخواستهای HelpDesk در یک پایگاه داده تاریخی ذخیره می شوند، که می تواند برای پاسخ های مؤثر به پرسش های خواننده آینده جستجو شود

2. TSMDesk is a Helpdesk management system, linking users and information support staff, and third party support agencies if required.
[ترجمه ترگمان]TSMDesk یک سیستم مدیریتی Helpdesk است که کاربران و کارکنان پشتیبانی اطلاعات را به هم پیوند می دهد و در صورت نیاز از آژانس های پشتیبانی ثالث پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]TSMDesk یک سیستم مدیریت سرویس دهی است، که در صورت لزوم کاربر و پرسنل پشتیبانی اطلاعات و سازمان های پشتیبانی کننده شخص ثالث را مرتبط می کند

3. Helpdesk staff could have access to just password functions, while other staff could have access to all modules, for example.
[ترجمه ترگمان]پرسنل Helpdesk می توانستند به وظایف رمز عبور دسترسی داشته باشند، در حالی که پرسنل دیگر می توانستند به تمامی ماژول ها دسترسی داشته باشند
[ترجمه گوگل]کارکنان سرویس دهنده می توانند به توابع فقط رمز عبور دسترسی داشته باشند، در حالیکه سایر کارکنان می توانند به عنوان مثال برای همه ی ماژول ها دسترسی داشته باشند

4. Assistant IT Manager User helpdesk and daily network, server maintenance.
[ترجمه ترگمان]دستیار مدیر IT مدیر IT و شبکه روزانه، نگهداری سرور
[ترجمه گوگل]Assistant IT Manager خدمات میزبانی کاربر و شبکه روزانه، نگهداری سرور

5. An example of this would be in a helpdesk management scenario.
[ترجمه ترگمان]یک مثال از این می تواند در یک سناریوی مدیریتی helpdesk باشد
[ترجمه گوگل]یک مثال از این در سناریو مدیریت سرویس اطلاعاتی است

6. Zoho Creator Helpdesk features trouble ticket management, asset management, a knowledge base, and reporting.
[ترجمه ترگمان]Zoho Creator، مدیریت بلیط دردسر، مدیریت دارایی، پایه دانش و گزارش دهی را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]سرویس دهنده ی Zoho خالق ویژگی های مدیریت بلیط در معرض خطر، مدیریت دارایی، پایگاه دانش و گزارش دادن است

7. I got about 100 helpdesk messages a day and about 60 of those started with "I don't know how to add a birthday ".
[ترجمه ترگمان]من تقریبا ۱۰۰ پیام در روز دریافت کردم و حدود ۶۰ نفر از کسانی که با \"من نمی دانم چطور یک روز تولد را اضافه کنم\" شروع کردند
[ترجمه گوگل]من یک روز در حدود 100 پیام سرویس دهی کردم و حدود 60 نفر از آن ها با «من نمی دانم چگونه یک تولد را اضافه کنم»

8. Please call Helpdesk to report the data loss disaster happened on the department file server right away.
[ترجمه ترگمان]لطفا Helpdesk را فراخوانی کنید تا حادثه تلفات داده در کارگزار فایل بخش را گزارش کند
[ترجمه گوگل]لطفا از سرویس دهنده کمک بگیرید تا بلافاصله پس از وقوع فاجعه تلفات داده شده در سرور پرونده بخش رخ دهد

9. Standard Support adds helpdesk support to the access only package.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی استاندارد پشتیبانی helpdesk را تنها به بسته دسترسی اضافه می کند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی استاندارد اضافه کردن پشتیبانی از سرویس دهی به بسته تنها دسترسی است

10. For example, a helpdesk agent updating tickets entered in the system has access only to the fixed set of options. The list is set and provides no means of freeform entry.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، یک نماینده helpdesk به روز شده در سیستم تنها به مجموعه ثابتی از گزینه ها دسترسی دارد این لیست تنظیم شده است و هیچ وسیله ای برای ورود آزاد فراهم نمی کند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، عامل عامل سرویس دهنده به روز رسانی بلیط وارد شده در سیستم دسترسی به تنها به مجموعه ای از گزینه های ثابت است لیست تنظیم شده است و هیچ وسیله ورودی آزاد را فراهم نمی کند

11. The helpdesk agent updating tickets must manually type in what activities they have done to resolve an issue.
[ترجمه ترگمان]بلیط های به روز رسانی نماینده باید به صورت دستی در فعالیت هایی که برای حل مساله انجام داده اند، به طور دستی انجام شود
[ترجمه گوگل]عامل به روز رسانی عامل سرویس راهنما باید به صورت دستی تایپ کنید که کدام فعالیت ها برای حل مسئله انجام شده است

12. The package does not include any helpdesk support.
[ترجمه ترگمان]این بسته شامل هیچ پشتیبانی helpdesk نمی شود
[ترجمه گوگل]بسته شامل پشتیبانی از سرویس های پشتیبانی نمی شود

13. This is a preview of Free IT desktop, helpdesk, and network management software .
[ترجمه ترگمان]این یک پیش نمایش از نرم افزار رومیزی آزاد، helpdesk، و نرم افزار مدیریت شبکه است
[ترجمه گوگل]این یک پیش نمایش از دسکتاپ، فناوری اطلاعات و نرم افزار مدیریت شبکه رایگان است

14. For Lufthansa booking, please call Helpdesk for name change after obtaining Lufthansa's authorization.
[ترجمه ترگمان]برای رزرو بلیط لوفت هانزا، لطفا پس از گرفتن اجازه شرکت لوفتانزا، Helpdesk را برای تغییر نام صدا بزنید
[ترجمه گوگل]برای رزرو لوفت هانزا، لطفا بعد از اخذ مجوز لوفت هانزا، برای تغییر اسم تماس بگیرید

15. Assisting the CN helpdesk to manage and finish the warranty claims and obtain the shipping performance by preset parameters.
[ترجمه ترگمان]کمک به CN های CN برای مدیریت و پایان ادعاهای خسارت و به دست آوردن عملکرد ارسال توسط پارامترهای از پیش تعیین شده
[ترجمه گوگل]کمک به مرکز خدمات CN برای مدیریت و پایان دادن به ادعای ضمانتنامه و به دست آوردن عملکرد حمل و نقل با پارامترهای از پیش تعیین شده

پیشنهاد کاربران

پشتیبانی

کمک کردن



کلمات دیگر: