1. an instrument for the estimation of air humidity
اسبابی برای ارزیابی رطوبت هوا
2. an instrument shelter
پوشانه ی ساز
3. an instrument that meters rainfall
ابزاری که ریزش باران را می سنجد
4. deadbeat instrument
ابزار کم نوسان
5. the instrument stayed in tune for a long time
ساز مدتها کوک بود.
6. this instrument detects and registers the slightest change in temperature
این ابزار کوچکترین تغییر درجه ی حرارت را کشف و ثبت می کند.
7. a delicate instrument
ابزار دقیق و حساس
8. the string instrument section
گروه نوازندگان سازهای زهی
9. this ancient instrument is thought to be the antecedent of the piano
چنین فرض می شود که این ساز باستانی تطور یافته و تبدیل به پیانو شده است.
10. he signed the instrument of sale
او سند فروش را امضا کرد.
11. he devised a new instrument for measuring temperature
او ابزار جدیدی برای سنجش حرارت درست کرد.
12. he has become an instrument of his uncle
او آلت دست عمویش شده است.
13. the university is an instrument for the dissemination of learning
دانشگاه وسیله ای برای اشاعه دانش است.
14. a drum is a percussion instrument
طبل یک ساز کوبه ای است.
15. a flute is a wind instrument
فلوت یک ساز بادی است.
16. the control knob on an instrument panel
دکمه ی کنترل در صفحه ی سویچ(ها)
17. he turned the party into an instrument of personal power
او حزب را تبدیل به وسیله ی قدرت شخصی خود کرد.
18. she elicited harmonious sounds from that old instrument
صداهای موزونی را از آن ساز قدیمی بیرون می آورد.
19. he hoped to turn her into a passive instrument of his will
امیدوار بود که او را آلت بی اراده ی خواسته های خود کند.
20. He is handy with any instrument.
[ترجمه ترگمان]او هر ابزاری را دم دست دارد
[ترجمه گوگل]او با هر ابزار مفید است
21. He demonstrated how to use the instrument.
[ترجمه ترگمان]او نحوه استفاده از ابزار را نشان داد
[ترجمه گوگل]او نشان داد چگونه از این ابزار استفاده کند
22. This boat has a special instrument fitting round the pole.
[ترجمه ترگمان] این قایق یه ابزار مخصوص به قطب داره
[ترجمه گوگل]این قایق یک ابزار ویژه را در کنار قطب دارد
23. A healthy tooth percussed with a metal instrument gives a metallic sound.
[ترجمه ترگمان]یک دندان سالم با یک ساز فلزی صدای فلزی می دهد
[ترجمه گوگل]یک دندان سالم با یک وسیله فلزی صدایی فلزی را می دهد
24. Some cynics say that sport is a mere instrument of capitalist domination.
[ترجمه ترگمان]عده ای از مردم بدبین می گویند که این ورزش صرفا یک ابزار سلطه سرمایه داری است
[ترجمه گوگل]برخی از بدبینی ها می گویند که ورزش صرفا وسیله ای از سلطه سرمایه داری است
25. The despot claimed to be the chosen instrument of divine providence.
[ترجمه ترگمان]مستبد مدعی بود که به وسیله مشیت الهی برگزیده شده است
[ترجمه گوگل]جادوگری ادعا می شود که ابزار انتخاب شده از وسوسه الهی است
26. The stethoscope is a medical instrument.
[ترجمه ترگمان]گوشی stethoscope یک ابزار پزشکی است
[ترجمه گوگل]استتوسکوپ یک ابزار پزشکی است
27. This detector is a very delicate instrument; it'll go wrong if it's mishandled.
[ترجمه ترگمان]این موج یک ابزار بسیار ظریف است؛ اگر اشتباه کرده باشد، اشتباه خواهد شد
[ترجمه گوگل]این آشکارساز یک ابزار بسیار ظریف است اگر خراب شود، اشتباه خواهد کرد