کلمه جو
صفحه اصلی

inversion


معنی : سخن واژگون
معانی دیگر : وارونگی، وارونی، عکس، وارونش، دمرویی، پشت و رویی، (شیمی) دگرگونی شیمیایی (به ویژه تبدیل یک ترکیب ایزومری به نوع وارون خود)، (دستور زبان و معانی بیان) جابجا سازی، تقلیب، وارون سازی، قلب، (ریاضی) وارون کنشی، معکوسیت، پس و پیشی، معکوس بودن، (موسیقی) وارون سازی پرده، برگردانی، وارونه سازی، پس و پیش سازی، تقدیم و تاخیر

انگلیسی به فارسی

برگردانی،وارونه سازی،قلب،پس و پیش سازی،برگردانی،تقدیم و تاخیر


معکوس، سخن واژگون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: inversive (adj.)
(1) تعریف: the act or process of inverting.

(2) تعریف: a reversal or interchange in order, position, direction, or the like.

- A verb before a subject in an English sentence is an inversion.
[ترجمه امین] قرار دادن فعل قبل از فاعل در یک جمله ی انگلیسی، جابجا سازی است.
[ترجمه ترگمان] یک فعل پیش از یک تابع در یک جمله انگلیسی، یک وارونگی است
[ترجمه گوگل] فعل قبل از یک موضوع در جمله انگلیسی، یک معکوس است

(3) تعریف: something that is reversed or inverted.

(4) تعریف: a reversal of the usual temperature pattern in the atmosphere, so that there is an increase in temperature, rather than a decrease, at higher altitudes.

• reversal; conversion; reversed order; homosexuality
when there is an inversion of something, it is changed into its opposite; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] وارونگی، دگرگونی شیمیایی (به ویژه تبدیل یک ترکیب ایزومرى به نوع وارون خود)، وارونی
[عمران و معماری] معکوس نمودن - برگشت - وارونه
[کامپیوتر] وارون سازی، وارونگی .
[برق و الکترونیک] وارونی ؛ وارون سازی 1. فرایند درهم گذاری و رمز کردن صحبتها از طریق زنش سیگنال صدا با یک بسامد شنیداری ثابت و بالاتر و استفاده از فقط بسامدهای اختلاف . در نتیجه بسامدهای پایین اولیه به بسامدهای شنیداری بالاتر تبدیل می شوند و برعکس . 2. لایه ی کم عمقی از هوا که دمای آن با ارتفاع زیاد می شود ( در حالت عادی دما با افزایش ارتفاع کاهش م ییابد ) این تغیر سریع چگالی هوا منجر به خم شدن امواج رادیویی می شود. - وارون سازی
[ریاضیات] انعکاس
[خاک شناسی] خاک برگردانی
[آب و خاک] وراونگی

مترادف و متضاد

سخن واژگون (اسم)
inversion

transposition


Synonyms: reversal, contradiction, conversion, opposite


جملات نمونه

1. an inversion of the letters from abc to cba
معکوس سازی (ترتیب) حروف از c b a به a b c

2. Although the inversion rate was low for both age groups, it was significantly lower for the eight-year-olds than for the five-year-olds.
[ترجمه ترگمان]با اینکه نرخ وارونگی برای هر دو گروه سنی پایین بود، اما به طور قابل توجهی برای بچه های هشت ساله کم تر از بچه های ۵ ساله بود
[ترجمه گوگل]اگرچه نرخ انحراف در هر دو گروه سنی کم بود، اما برای افراد 8 ساله به طور معنی داری کمتر از 5 سالگی بود

3. So in three dimensions inversion turns an infinite plane into a finite sphere in a one-to-one mapping of every point.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در سه بعد وارونگی یک صفحه بی نهایت را به یک فضای محدود در یک نگاشت یک به یک از هر نقطه تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین در حالت سه بعدی، تبدیل یک هواپیما بی نهایت را به یک کره محدود در نقشه برداری یک به یک از هر نقطه تبدیل می کند

4. Odour emissions are affected by wind direction, temperature inversion, ambient temperatures and humidity.
[ترجمه ترگمان]گازهای گلخانه ای odour تحت تاثیر جهت باد، وارونگی دمایی، دما و رطوبت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]انتشار سیگار تحت تاثیر قرارگرفتن باد، تغییر دما، دمای محیط و رطوبت است

5. Interest in the scientific potential of the inversion layer was awakened in the late 1950s.
[ترجمه ترگمان]علاقه به پتانسیل علمی لایه inversion در اواخر دهه ۱۹۵۰ از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]علاقه به پتانسیل علمی لایه inversion در اواخر دهه 1950 بیدار شد

6. A maximum inversion of - 2500 m over the offshore part of Cleveland Hills High is recognised.
[ترجمه ترگمان]وارونگی بیشینه ارتفاع ۲۵۰۰ متری از قسمت ساحلی \"کلیولند هیلز\" به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه گوگل]حداکثر انفجار - 2500 متر بیش از بخش دریایی کلیولند هیلز بالا به رسمیت شناخته شده است

7. Either reversibility by inversion or reciprocity is sufficient to ensure understanding.
[ترجمه ترگمان]در هر دو حالت وارونگی و عمل متقابل برای حصول اطمینان از درک کافی است
[ترجمه گوگل]یا معکوس بودن معکوس یا معکوس برای اطمینان از فهمیدن کافی است

8. For example, inversion to Hospitals, Military will cause this heading to file alongside other headings commencing with the word Hospitals.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، وارونگی به بیمارستان ها، ارتش باعث می شود که این امر همراه با عناوین دیگر که با کلمه بیمارستان ها شروع می شوند، وارد فایل شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تبدیل به بیمارستان ها، نظامی این عنوان را به همراه سایر مقوله های شروع می کند که با کلمه بیمارستان آغاز می شود

9. The effects of the inversion decreases southeastwards and can not be seen at all in the south of Quadrant 5
[ترجمه ترگمان]اثرات معکوس سازی southeastwards کاهش می یابد و در هر یک از ربع ۵ مشاهده نمی شود
[ترجمه گوگل]اثرات این معکوس به سمت جنوب شرقی کاهش می یابد و در جنوب Quadrant 5 دیده نمی شود

10. However inversion would not appear to be particularly appropriate given the actual data involved in this case.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر نمی رسد که به طور خاص به داده های واقعی درگیر در این مورد داده شود
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر میرسد این معکوس به دلیل اطلاعات واقعی موجود در این مورد، به خصوص مناسب نیست

11. But three properties do remain unaltered by inversion.
[ترجمه ترگمان]اما سه ویژگی با معکوس کردن بدون تغییر باقی می مانند
[ترجمه گوگل]اما سه خصوصیت با تغییر دادن باقی می ماند

12. A stultifying inversion has snuffed out some of the most ambitious air-quality bills in the Legislature this year.
[ترجمه ترگمان]وارونگی غیرمتجانس برخی از بلندپروازانه ترین لوایح در مورد کیفیت هوا در مجلس قانون گذاری را در سال جاری از بین برده است
[ترجمه گوگل]یک معکوس تقویت کننده در سال جاری تعدادی از بلندپروازانه ترین اسکناس های هوا با کیفیت در مجلس قانونگذاری را تحویل گرفته است

13. An appropriate inversion becomes a deconstructive displacement.
[ترجمه ترگمان]وارونگی مناسب، جابجایی ساختار شکنانه می شود
[ترجمه گوگل]یک معکوس مناسب برای جابجایی ناپایدار می شود

14. What inversion of values makes us to look upon such aberrations as though they were a reflection of natural laws?
[ترجمه ترگمان]چه معکوس of باعث می شود که ما طوری به این قبیل aberrations نگاه کنیم، انگار که آن ها انعکاسی از قوانین طبیعی هستند؟
[ترجمه گوگل]چه تداخل ارزش ها باعث می شود که ما بر چنین تحریف هایی نگاه کنیم، به طوری که آنها بازتاب قوانین طبیعی هستند؟

15. The patterns displayed are broadly similar with inversion maxima of - 1500 m recognised on both interpretations.
[ترجمه ترگمان]الگوهای نمایش داده شده در هر دو تفسیر به طور گسترده شبیه به وارونگی هرمی هستند
[ترجمه گوگل]الگوهای نمایش داده شده به طور گسترده ای مشابه با حداکثر inversion - 1500 متر در هر دو تفسیر به رسمیت شناخته شده است

an inversion of the letters from abc to cba

معکوس‌سازی (ترتیب) حروف از c b a به a b c


پیشنهاد کاربران

در زبان شناسی وارونگی و جابه جایی در اجزاء جمله برای تاکید بیشتر

آشکارسازی


در زبان شناسی: وارونگی

در هواشناسی:وارونگی دما

چرخاندن به سمت داخل

برگشتگی به سمت داخل ، انواعی از الگوهای بخیه وجود دارند کهevertکننده هستند و باعث برگشتگی لبه ی زخم به داخل یاinversionمیشوند


کلمات دیگر: