1. hog wild
(عامیانه) هیجان زده و بی بندوبار،از خود بیخود
2. don't hog the phone! i want to talk too!
تلفن را به خودت اختصاص نده ! منهم می خواهم حرف بزنم !
3. go (the) whole hog
(خودمانی) تا آخر کار ادامه دادن،کاملا پذیرفتن یا انجام دادن
4. in iowa corn growing and hog raising dovetail efficiently
در ایالت آیووا کشت ذرت و پرورش خوک به طور موثری با هم هماهنگ شده اند.
5. high on (or off) the hog
(عامیانه) با هزینه و تجملات زیاد
6. Feed a pig and you'll have a hog.
[ترجمه ترگمان]به یک خوک غذا بده و خوک هم خواهی داشت
[ترجمه گوگل]خوراک یک خوک و شما یک خوک
7. He is greedy like a hog.
[ترجمه ترگمان]مثل خوک حریص است
[ترجمه گوگل]او مثل یک خوک حرص خورده است
8. These pigs are close cousins of the wild hog.
[ترجمه ترگمان]این خوک ها cousins از خوک وحشی هستند
[ترجمه گوگل]این خوک ها عموزاده نزدیک خوک وحشی هستند
9. Let's go the whole hog and order champagne.
[ترجمه ترگمان]بیا همه خوک و خوک سفارش بدیم
[ترجمه گوگل]بیایید کل قاشق و شامپاین را برداریم
10. They did their utmost to hog as much profit as possible.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش ترین سود را برای hog انجام می دادند
[ترجمه گوگل]آنها برای رسیدن به حداکثر سود به هرج و مرج تلاش می کردند
11. Drivers who hog the road leave no room for other cars.
[ترجمه ترگمان]راننده ها که جاده را hog هیچ جا برای اتومبیل های دیگر جا نمی گذارند
[ترجمه گوگل]راننده هایی که در جاده ها قرار دارند، هیچ جای دیگری برای اتومبیل های دیگر ندارند
12. The hog bristled up.
[ترجمه ترگمان]سیخ سیخ سیخ شده بود
[ترجمه گوگل]قوچ محسوب می شود
13. The Siemens display goes the whole hog.
[ترجمه ترگمان]نمایش زیمنس کل خوک را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]نمایشگر زیمنس کل گراز را می گیرد
14. You could hire taxis, or go the whole hog and hire a chauffeur-driven car for the day.
[ترجمه ترگمان]تو می تونی تاکسی استخدام کنی، یا همه خوک ها رو اجیر کنی و یه ماشین رانندگی کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید تاکسی ها را بفروشید یا کل ماشین را بچرخانید و یک ماشین راننده را برای روز استخدام کنید
15. A hog in a headscarf squealed as she cleaved its skull with her axe.
[ترجمه ترگمان]در حالی که جمجمه خود را با تبر قطع می کرد، یک خوک بود
[ترجمه گوگل]یک قوچ در یک روسری که در حال چرخش است، جمجمه را با تبرش می شکند