1. his hoax was soon discovered
حقه ی او زود کشف شد.
2. It turned out to be an elaborate hoax.
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که شوخی استادانه است
[ترجمه گوگل]معلوم شد که یک دروغ جدی است
3. Traffic was disrupted by a hoax bomb.
[ترجمه ترگمان]ترافیک توسط یک بمب کارگذاشته شده قطع شد
[ترجمه گوگل]ترافیک بوسیله یک بمب جعلی متوقف شد
4. The bomb threat turned out to be a hoax.
[ترجمه پریسا] تهدید بمب یک شوخی از آب در آمد
[ترجمه ترگمان]این تهدید باعث شد که این بمب یک شوخی باشد
[ترجمه گوگل]تهدید بمب تبدیل به یک کلاهبرداری شد
5. The emergency call turned out to be a hoax.
[ترجمه ترگمان] تماس اضطراری معلوم شد که یه شوخی بوده
[ترجمه گوگل]تماس اضطراری معلوم شد
6. The organizers staged a hoax on some of the competitors.
[ترجمه ترگمان]برگزارکنندگان در مورد برخی از رقبا دست به شوخی زدند
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان در مورد برخی از رقبای خود فریب خورده اند
7. Don't hoax the new boy who's my nephew.
[ترجمه پایدار] سر به سر خواهر زاده ( یا برادر زاده ) من نزارین
[ترجمه ترگمان]شوخی نکن پسر جدید من که برادرزاده منه
[ترجمه گوگل]پسر جدیدی را که خواهرزاده من است نفی نکنید
8. They asked for the maximum penalty for hoax calls to be increased to one year.
[ترجمه ترگمان]آن ها درخواست کردند که حداکثر مجازات برای تماس های صورت گرفته تا یک سال افزایش یابد
[ترجمه گوگل]آنها خواستار حداکثر مجازات برای تماس های دروغین تا یک سال می شوند
9. He denied making the hoax call but was convicted after a short trial.
[ترجمه ترگمان]او این تماس را تکذیب کرد اما بعد از یک محاکمه کوتاه محکوم شد
[ترجمه گوگل]او منکر ساختن تماس دروغ گفتن شد اما بعد از یک محاکمه کوتاه محکوم شد
10. Detectives are investigating a hoax call which led to the evacuation of an office block.
[ترجمه ترگمان]کاراگاهان در حال تحقیق در مورد یک تلفن شوخی هستند که منجر به تخلیه یک بلوک دفتر شد
[ترجمه گوگل]کارفرمایان در حال تحقیق درباره تماس های دروغین هستند که منجر به تخلیه یک بلوک اداری می شود
11. He described the deception as a cruel hoax.
[ترجمه ترگمان] اون تقلب رو به عنوان یه حقه بی رحمانه توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او این فریب را به عنوان یک کلاهبرداری بی رحمانه توصیف کرد
12. The number of hoax calls in the county has risen by twenty three percent over the past five years.
[ترجمه ترگمان]طی پنج سال گذشته تعداد of در این استان در حدود بیست و سه درصد افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]تعداد تماس های فریبکارانه در شهرستان طی پنج سال گذشته بیست درصد افزایش یافته است
13. It was then I started making hoax calls.
[ترجمه ترگمان]پس از آن من شروع به ایجاد تماس های شوخی کردم
[ترجمه گوگل]در آن زمان من شروع به برقراری تماس های دروغین کردم
14. The perpetrators of the hoax managed to dupe respectable journalists into printing their story.
[ترجمه ترگمان]عاملان این شوخی توانستند روزنامه نگاران محترم را فریب دهند تا داستان خود را چاپ کنند
[ترجمه گوگل]مجرمان فریب خورده توانستند روزنامهنگاران محترم را مجبور به چاپ داستانشان کنند