کلمه جو
صفحه اصلی

linguistics


معنی : زبان شناسی، لسانیات، علم زبان
معانی دیگر : علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو

انگلیسی به فارسی

زبانشناسی، علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو، لسانیات، علم زبان


زبانشناسی، زبان شناسی، لسانیات، علم زبان


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) the scientific and historical study of the form and structure of human language.

- His wrote a paper on military slang for his linguistics class.
[ترجمه ترگمان] او یک مقاله از اصطلاحات نظامی برای کلاس شیمی او نوشت
[ترجمه گوگل] او برای کلاس زبان شناسی خود مقاله ای در مورد عامیانه نظامی نوشت

• scientific study of language

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] زبانشناسی .

مترادف و متضاد

زبان شناسی (اسم)
linguistics

لسانیات (اسم)
linguistics

علم زبان (اسم)
linguistics, philology

جملات نمونه

1. comparative linguistics
زبان شناسی تطبیقی

2. my major was english literature and my minor was linguistics
رشته ی اصلی من ادبیات انگلیسی و رشته ی فرعی من زبان شناسی بود.

3. my major was english literature and my minor was linguistics
رشته ی اصلی من ادبیات انگلیس و رشته ی فرعی من زبان شناسی بود.

4. These ideas rapidly became the new orthodoxy in linguistics.
[ترجمه ترگمان]این عقاید به سرعت به orthodoxy جدید در زبان شناسی تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]این ایده ها به سرعت تبدیل به ارتدکس جدید در زبان شناسی شد

5. My brother has an MA in linguistics.
[ترجمه ترگمان]برادرم یک دکترای زبان شناسی دارد
[ترجمه گوگل]برادر من دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان شناسی است

6. Bloomfield's approach to linguistics was based on observation of the language.
[ترجمه ترگمان]رویکرد Bloomfield به زبان شناسی مبتنی بر مشاهده زبان بود
[ترجمه گوگل]رویکرد بلومفیلد به زبان شناسی مبتنی بر مشاهده زبان بود

7. She's professor of linguistics at the University of Wales.
[ترجمه ترگمان]او استاد زبان شناسی دانشگاه ولز است
[ترجمه گوگل]او استاد زبان شناسی در دانشگاه ویلز است

8. Linguistics embraces a diverse range of subjects such as phonetics and stylistics.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی شامل گستره ای از موضوعات مانند phonetics و سبک شناسی است
[ترجمه گوگل]زبان شناسی شامل طیف وسیعی از موضوعات مانند فونتیک و سبک است

9. Linguistics is a scientific study of the property of language.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی یک مطالعه علمی از ویژگی زبان است
[ترجمه گوگل]زبان شناسی یک مطالعه علمی از ویژگی زبان است

10. She became Emeritus Professor of Linguistics when she retired.
[ترجمه ترگمان]وقتی بازنشست شد اون تبدیل به پروفسور مک of شد
[ترجمه گوگل]وقتی بازنشسته شد، او به عنوان استاد کارشناسی زبان شناسی شد

11. She plans to take a course in applied linguistics.
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد یک دوره زبان شناسی کاربردی را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]او قصد دارد در زمینه زبان شناسی کاربردی درس بخواند

12. The secretary had diplomas in both education and linguistics.
[ترجمه ترگمان]منشی هم مدرک تحصیلی و هم زبان شناسی داشت
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در هر دو آموزش و زبان شناسی دیپلم داشت

13. In borrowing from structural linguistics the early structuralists took on the task of analysing signs and systems of signification.
[ترجمه ترگمان]در قرض گرفتن از زبان شناسی ساختاری، structuralists اولیه وظیفه تحلیل نشانه ها و سیستم های دلالت را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]در قرض گرفتن از زبانشناسی ساختاری، سازندگان اولیه به وظیفه تجزیه و تحلیل نشانه ها و سیستم های معرفت پرداختند

14. But that definition is based less on linguistics than on politics: the countries are divided by national borders.
[ترجمه ترگمان]اما این تعریف بر پایه زبان شناسی کم تر از سیاست است: کشورها به مرزه ای ملی تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]اما این تعریف کمتر بر زبان شناسی مبتنی است نه سیاست: کشورها از طریق مرزهای ملی تقسیم می شوند

15. Applied Linguistics also includes a reviews section containing authoritative contributions on recent publications.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی کاربردی نیز شامل یک بخش مرور حاوی مشارکت های معتبر در نشریات جدید است
[ترجمه گوگل]زبان شناسی کاربردی نیز شامل یک بخش بازبینی است که شامل نظرات معتبر در نشریات اخیر است

پیشنهاد کاربران

زبان شناسی

علم زبان شناسی
Ics رو هر وقت میبینیم باید یاد شناسی و علم بیفتیم
مثلا
Physics علم فیزیک


کلمات دیگر: