کلمه جو
صفحه اصلی

precision instrument

انگلیسی به انگلیسی

• accurate instrument

جملات نمونه

1. Please handle this precision instrument carefully.
[ترجمه ترگمان]لطفا با دقت این وسیله رو به دقت کنترل کنید
[ترجمه گوگل]لطفا این ابزار دقیق را با دقت اداره کنید

2. Precision instruments are used to help pilots in guiding their aircraft.
[ترجمه ترگمان]ابزار دقت برای کمک به خلبان ها در هدایت هواپیماهای خود به کار می روند
[ترجمه گوگل]ابزار دقیق برای کمک به خلبانان در هدایت هواپیما استفاده می شود

3. Basingstoke is noted for precision instruments.
[ترجمه ترگمان]Basingstoke به عنوان ابزار دقیق مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]Basingstoke برای ابزار دقیق ذکر شده است

4. Wildland fire is not a precision instrument.
[ترجمه ترگمان]آتش بخاری ابزار دقیقی نیست
[ترجمه گوگل]آتشفشان Wildland یک ابزار دقیق نیست

5. A precision instrument whose chief virtues were useless to anyone in this age.
[ترجمه ترگمان]یک وسیله دقیق که فضیلت عمده آن در این عصر بی فایده بود
[ترجمه گوگل]یک ابزار دقیق که فضایل اصلی آن برای هر کسی در این عصر بی فایده بود

6. If you subject this precision instrument to a high temperature, it will be seriously damaged.
[ترجمه ترگمان]اگر شما این ابزار دقیق را در دمای بالا قرار دهید، به شدت آسیب خواهد دید
[ترجمه گوگل]اگر این وسیله دقیق را به دمای بالا نسبت دهید، به شدت آسیب خواهد دید

7. All products are inspected with precision instrument and the quality is improving.
[ترجمه ترگمان]همه محصولات با ابزار دقیق بازرسی شده اند و کیفیت در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]تمام محصولات با ابزار دقت بازرسی می شوند و کیفیت آن بهبود می یابد

8. Can finish measuring task with the precision instrument and caliper, micrometer, tooling - microscope, 2 D - hite, projector independently.
[ترجمه ترگمان]می تواند کار اندازه گیری را با ابزار دقیق و caliper، میکرومتر، tooling - میکروسکوپ، ۲ D - hite، پرتوافکن به طور مستقل انجام دهد
[ترجمه گوگل]می توانید کار را با ابزار دقیق و caliper، micrometer، tooling - microscope، 2 D - hite، پروژکتور مستقل انجام دهید

9. Liu Xueping: Postdoctor, Department of Precision Instrument and Mechanology of Tsinghua University, Beijing, 10008
[ترجمه ترگمان]لیو Xueping: Postdoctor، Department of و Mechanology از دانشگاه Tsinghua، پکن، ۱۰۰۰۸
[ترجمه گوگل]لیو Xueping دکترا، گروه دقیق ابزار و مکانیزاسیون دانشگاه Tsinghua، پکن، 10008

10. Although not a precision instrument, the ohmmeter is a useful device for rapid measurement of resistance.
[ترجمه ترگمان]اگر چه ابزار دقیقی نیست، ohmmeter ابزار مفیدی برای اندازه گیری سریع مقاومت است
[ترجمه گوگل]اگر چه یک ابزار دقیق نیست، این دستگاه یک ابزار مفید برای اندازه گیری سریع مقاومت است

11. Some satisfactory results in the experiment of a precision instrument servosystem were received.
[ترجمه ترگمان]برخی نتایج رضایت بخش در آزمایش ابزار دقیق servosystem دریافت شد
[ترجمه گوگل]برخی نتایج رضایت بخش در آزمایش یک سیستم صوتی دقت دریافت شده است

12. This precision instrument is worth 000 yuan.
[ترجمه ترگمان]این ابزار دقیق ۰۰۰ یوان است
[ترجمه گوگل]این ابزار دقیق ارزش هزار یوان است

13. Duan Guanghong: Professor, Department of Precision Instrument and Mechanology of Tsinghua University, Beijing, 10008
[ترجمه ترگمان]Duan Guanghong: پروفسور، دانشکده مطالعات دقیق و Mechanology دانشگاه Tsinghua، پکن، ۱۰۰۰۸
[ترجمه گوگل]دوان گوانگنگ استاد، بخش دقیق ابزار و مکانیک دانشگاه تسینگو، پکن، 10008

14. Eye - movement apparatus is a large precision instrument applied to psychological experiment.
[ترجمه ترگمان]دستگاه حرکتی چشم ابزار دقیقی است که برای آزمایش روانشناسی به کار می رود
[ترجمه گوگل]چشم دستگاه حرکتی ابزار دقت زیادی است که در آزمایش روانشناسی کاربرد دارد

دانشنامه عمومی

نازُکاچ، نازُک اَبزار. همانست که با واژۀ تازی "ابزار دقیق" می گویند. "اچ" پسوندِ پارسی به چَمِ "ابزار" است. برای نمونه، ابزار پخت و پز "پزاچ" است.



کلمات دیگر: