1. the transmission of certain characteristics may jump one or more generations
انتقال برخی ویژگی ها(ی ارثی) ممکن است از روی یک یا چند نسل جهش کند (در یک یا چند نسل ظاهر نشود).
2. Education is the transmission of civilization.
[ترجمه ترگمان]تحصیل، انتقال تمدن است
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش انتقال تمدن است
3. The influenza virus has shown person-to-person transmission in a given locale.
[ترجمه مریم] در یک منطقه خاص سرایت ویروس آنفولانزا از یک فرد به فرد دیگری نشان داده شده است.
[ترجمه ترگمان]ویروس آنفولانزا یک انتقال انسان به فرد را در یک منطقه مشخص نشان داده است
[ترجمه گوگل]ویروس آنفلوانزا انتقال فردی به فرد در یک منطقه داده شده نشان داده است
4. Early summer sunshine from the dense foliage and transmission, on the ground between India and full size coin sparkling spot.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید در اوایل تابستان از شاخ و برگ های انبوه و انتقال، بر روی زمین بین هند و نقطه اوج سکه درخشید
[ترجمه گوگل]تابستان تابستان تابستان از برگ های متراکم و انتقال، در زمین بین هند و سایز نقطه درخشان نقطه کامل است
5. Do you know the date of transmission?
[ترجمه ترگمان]تاریخ انتقال را می دانید؟
[ترجمه گوگل]آیا تاریخ انتقال را می دانید؟
6. The transmission began with a recitation from the Koran.
[ترجمه ترگمان]این انتقال با خواندن قرآن آغاز شد
[ترجمه گوگل]انتقال از یک قرعه کشی آغاز شد
7. The car was fitted with automatic transmission.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل با گیربکس اتوماتیک تجهیز شده بود
[ترجمه گوگل]این خودرو با انتقال اتوماتیک نصب شده بود
8. The data transmission is split into a number of packets of equal size.
[ترجمه ترگمان]انتقال داده به تعدادی از بسته های با اندازه برابر تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]انتقال داده به تعدادی از بسته های یکسان تقسیم می شود
9. The company has a transmission plant in France.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای یک کارخانه انتقال در فرانسه است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای یک نیروگاه انتقال در فرانسه است
10. There is a risk of transmission of the virus between hypodermic users.
[ترجمه ترگمان]خطر انتقال ویروس بین کاربران hypodermic وجود دارد
[ترجمه گوگل]خطر ابتلا به ویروس بین مصرف کنندگان زیر پوست وجود دارد
11. The virus's usual transmission route is by sneezing.
[ترجمه ترگمان]مسیر انتقال معمول این ویروس با عطسه کردن است
[ترجمه گوگل]مسیر انتقال معمول ویروس با عطسه کردن است
12. The car had a faulty transmission.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل دارای گیربکس معیوب بود
[ترجمه گوگل]ماشین یک انتقال ضعیف داشت
13. Transmission has always been the burning issue for scientists interested in studying this epidemic.
[ترجمه ترگمان]انتقال همیشه مساله سوختن دانشمندان علاقمند به مطالعه این اپیدمی بوده است
[ترجمه گوگل]انتقال دانش همیشه برای دانشمندان علاقه مند به مطالعه این بیماری همه گیر بوده است
14. Cable systems can be integrated with wireless transmission networks to provide voice transmissions to phones and data transmissions to personal communicators.
[ترجمه ترگمان]سیستم های کابلی ممکن است با شبکه های انتقال بی سیم ادغام شوند تا انتقال صوتی به تلفن ها و انتقال داده به شبکه های ارتباطی شخصی را فراهم کنند
[ترجمه گوگل]سیستم های کابل را می توان با شبکه های انتقال بی سیم یکپارچه برای ارائه صدای انتقال به تلفن و انتقال داده ها به ارتباطات شخصی