کلمه جو
صفحه اصلی

courier


معنی : پیک، قاصد، چابک سوار نامهرسان
معانی دیگر : (به ویژه در مورد خبر مهم) پیک، قاصد (که با شتاب گسیل شود)، (سفارتخانه ها و امور دیپلماتیک) پیام رسان، (جاسوسی) رابط، خبررسان، (مسافرت) راهنما

انگلیسی به فارسی

پیک، قاصد


پیک، قاصد، چابک سوار نامهرسان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who delivers messages, packages, and the like, esp. for a government, military organization, or business.
مشابه: messenger

- The general sent a courier to his commander with the message of his victory.
[ترجمه ترگمان] ژنرال پیغام پیروزی خود را برای فرمانده فرستاد
[ترجمه گوگل] به طور کلی پیام پیروزی او را به فرمانده خود فرستاد
- The company sent the package across town by courier.
[ترجمه ترگمان] شرکت بسته را به وسیله پیک به شهر ارسال کرد
[ترجمه گوگل] شرکت این بسته را از طریق پیک در سراسر شهر فرستاده است

• messenger
a courier is someone employed by a travel company to look after holidaymakers.
a courier is also someone who is paid to take a special letter or a special goods from one place to another.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] فونت کوریر - نوعی شکل حرف ماشین تحریر گونه که اغلب در چاپگر های لیزری به کار می رود بر خلاف شکلهای دیگر حروف، در شکل حرف courier، پهنای کاراکترها ثابت است .

مترادف و متضاد

پیک (اسم)
ambassador, courier, messenger, nuncio, mercury, peon

قاصد (اسم)
courier, messenger, peon, herald, harbinger, commissionaire

چابک سوار نامه رسان (اسم)
courier, express messenger, postboy, postilion

messenger


Synonyms: bearer, carrier, dispatcher, emissary, envoy, express, go-between, gofer, gopher, herald, intelligencer, internuncio, runner


Antonyms: receiver, sender


جملات نمونه

1. diplomatic courier
پیک سیاسی

2. the embassy courier arrived carrying several new instructions
پیک سفارت با چندین گزارش جدید وارد شد.

3. their urgent message was delivered by a mounted courier
پیام فوری آنها توسط پیک اسب سوار تحویل داده شد.

4. He has admitted to acting as a drug courier.
[ترجمه ترگمان]او اعتراف کرده است که به عنوان یک حامل مواد مخدر عمل کرده است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک پیک دارویی پذیرفته شده است

5. A courier was dispatched to collect the documents.
[ترجمه ترگمان]پیکی برای جمع آوری اسناد اعزام شد
[ترجمه گوگل]یک پیک برای جمع آوری مدارک ارسال شد

6. A courier was despatched with two sealed envelopes.
[ترجمه ترگمان]قاصد با دو پاکت مهر و موم شده بود
[ترجمه گوگل]پیک با دو پاکت مهر و موم فرستاده شد

7. We sent the documents by courier.
[ترجمه ترگمان]ما مدارک را با پیک فرستادیم
[ترجمه گوگل]اسناد ما توسط پیک فرستاده شده است

8. He was a courier for the Polish underground and parachuted into Warsaw.
[ترجمه ترگمان]وی قاصد زیر زمینی لهستان و وارد ورشو شد
[ترجمه گوگل]او یک پیک برای زیر زمین لهستانی بود و به ورشو ریخت

9. The courier had change for a £note.
[ترجمه ترگمان]پیک اسکناس یک اسکناس پنجاه پوندی را عوض کرده بود
[ترجمه گوگل]پیک برای یک جفت ارز تغییر کرده است

10. It operates the world's largest wholesale courier service, Speedbird Courier.
[ترجمه ترگمان]این کشور بزرگ ترین سرویس حمل و نقل عمده فروشی جهان، Speedbird Courier را اداره می کند
[ترجمه گوگل]این اپراتور بزرگترین پیک خدمات عمده فروشی، Speedbird Courier را در اختیار دارد

11. But Sampras is 14-3 lifetime against Courier and he must believe the tournament is his to win.
[ترجمه ترگمان]اما Sampras ۱۴ - ۳ طول عمر در برابر Courier است و او باید باور داشته باشد که این مسابقات برنده پیروزی او خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما سامپرس 14-3 سال عمر در برابر پیک است و باید باور داشته باشد که مسابقات او برنده شدن است

12. The Courier operates from batteries and therefore is very easy to install.
[ترجمه ترگمان]The از باتری ها عمل می کند و بنابراین نصب آن بسیار آسان است
[ترجمه گوگل]پیک از باتری ها کار می کند و بنابراین نصب بسیار آسان است

13. The invitations were sent out by courier.
[ترجمه ترگمان] کارت دعوت نامه توسط پیک فرستاده شده
[ترجمه گوگل]دعوت نامه توسط پیک فرستاده شد

14. The assignment editor sends a courier to take a field producer to the scene and to return with tape to be edited.
[ترجمه ترگمان]ویرایشگر وظیفه یک پیک را برای گرفتن یک تولیدکننده می دانی به صحنه می فرستد و باید با نوار ویرایش شود تا ویرایش شود
[ترجمه گوگل]ویرایشگر انتصاب یک پیک برای فرستادن زمینه تولید به صحنه ارسال می کند و با نوار به ویرایش می شود

Their urgent message was delivered by a mounted courier.

پیام فوری آنها توسط پیک اسب سوار تحویل داده شد.


The embassy courier arrived carrying several new instructions.

پیک سفارت با چندین گزارش جدید وارد شد.


اصطلاحات

diplomatic courier

پیک سیاسی


پیشنهاد کاربران

نامه رسان ( از نظر زمان مربوط به گذشته ) - چاپار

حمایت حرفه ای در حمل کالا تا زمان تحویل کالا
معمولا فروشنده هابخاطر شرایط خاص حمل و نقل یا تحریم ها ، کالا را در محل کشور خود تحویل می دهند و خود خریدار همه هزینه ها و بیمه کالایی را که خریده است به عهده می گیرد. به این نوع خریدFOB Origin, Freight Collect گفته میشود. که در اینجا به نوع حمل و نقل و مسئولیت پذیری آن courier services گفته می شود.

رسول فرستادن. [ رَ ف ِ رِ دَ ] ( مص مرکب ) قاصد فرستادن. پیک روانه کردن. ( یادداشت مؤلف ) . فرستادن ایلچی و نماینده و قاصد بسوی کسی : نامه رفت به امیر چغانیان با شرح این احوال تا هشیار باشد که علی تکین رسولی خواهد فرستاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 360 ) . رسول فرستاد و زشتی این حال که رفت بازنمود به وحش و ختلان و مصرح بگفت که سلطان از غزنین حرکت کرد اگر تو به طاعت می آیی این اثر طاعت نیست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 569 ) . امروز جنگ نخواهد بود می گویند علی تکین کوفته شده است و رسول خواهد فرستاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ) . چون ما از آب گذاره کردیم واجب چنان کردی و به خرد نزدیک بودی که مهترت رسولی فرستادی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ) . اگر جنگ پیش آرد برنشینیم و کار پیش گیریم که رسولی فرستد حکم مشاهده را باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ) . ابراد؛ رسول به شتاب فرستادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . || پیغمبر فرستادن. به پیغمبری مبعوث کردن :
چونکه پیری نفرستاد خداوند رسول
یا ازین حال نبود ایزد دادار خبیر.


راهنما

⁦✔️⁩پیک، مامور پستی، نامه رسان

Hermes: Our undercover reporter sees
couriers⬅️ manhandle parcels and customers mocked

TheTimes. co. uk@


کلمات دیگر: