کلمه جو
صفحه اصلی

piedmont


معنی : کوه پایهای، تشکیل شده در کوهپایه
معانی دیگر : کوهپایه، (امریکا: نام فلاتی که میان دشت های کرانه ی اقیانوس اطلس و کوه های آپالاچ قرار دارد و از ایالت نیویورک تا ایالت آلاباما امتداد دارد - ایتالیا: سرزمین هم مرز با سوئیس و فرانسه) پیدو مونت، ناحیه ای در شمال غربی ایتالیا

انگلیسی به فارسی

ناحیه ای در شمال غربی ایتالیا، کوه پایه ای، تشکیل شده در کوهپایه


فرورفتن، کوه پایهای، تشکیل شده در کوهپایه


انگلیسی به انگلیسی

• region in northwestern italy; plateau region between new york and alabama east of the appalachian mountains
area of flatlands located at the foothills of a mountain chain

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پایکوه، کوهپایه، کوهپایه ای، مخروط افکنه پای کوه صفت: قرارگرفته یا تشکیل شده در قاعده کوه یا منطقه کوهستانی ؛به عنوان مثال تراس کوهپایه ای یا پهنه فرسایشی کوهپایه ای. اسم: یک ناحیه، جلگه، شیب، یخسار، یا سایر عوارض در قاعده یک کوه، به عنوان مثال یک کوهپایه یا باجادا. درایالات متحده پیدمونت عبارت از فلاتی است که از نیوجرسی تا آلاباما گسترش یافته و در شرق کوههای آپالاش قرار می گیرد.
[] پایِ کوه، کوه پایه ای

مترادف و متضاد

کوهپایه ای (صفت)
piedmont

تشکیل شده در کوهپایه (صفت)
piedmont

جملات نمونه

1. piedmont streams
جویبارهای کوهپایه ای

2. Piedmont, the most economically advanced part of the state, was also the most heavily taxed.
[ترجمه ترگمان]Piedmont، که most قسمت دولت بود، به شدت مالیات گرفته بود
[ترجمه گوگل]پیمونت، بخش اقتصادی پیشرفته ترین کشور، بیشترین مالیات را نیز به خود اختصاص داده است

3. In 5700 the principality of Piedmont measured about 500 square kilometres in extent.
[ترجمه ترگمان]در ۵۷۰۰ نفر از املاک Piedmont در حدود ۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشت
[ترجمه گوگل]در 5700 اکتبر، پدیمونت حدود 500 کیلومتر مربع را اندازه گرفت

4. There were no duds among the three 1992 Piedmont wines I tried.
[ترجمه ترگمان]در بین سه نوع شراب سال ۱۹۹۲ که من امتحان کردم، هیچ اشتباهی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در میان سه شراب 1992 Piedmont که من سعی کردم، هیچ مشکلی وجود نداشت

5. The main road to Piedmont, across the pass of Tenda, was suitable only for mules.
[ترجمه ترگمان]راه اصلی to، گذشتن از گذرگاه of، فقط برای قاطرها مناسب بود
[ترجمه گوگل]جاده اصلی پیمونت، در طول گذرگاه تندا، فقط برای موشها مناسب بود

6. Due to piedmont area stratified soil layers are present at the prism excavation depth.
[ترجمه ترگمان]به خاطر مساحت piedmont، لایه های خاک در عمق حفاری منشور وجود دارند
[ترجمه گوگل]با توجه به سطح منطقه فرورفتگی، لایه های خاکی طبقه بندی شده در عمق کاوش منشا وجود دارد

7. We've had better luck with Piedmont than Tuscany, though it's still hard to beat upscale Chianti for vitality and food-friendliness.
[ترجمه ترگمان]شانس بیشتری با Piedmont نسبت به توسکانی داریم، اگرچه هنوز سخت است که \"چیانتی\" را به خاطر سرزندگی و غذا - دوستانه شکست دهیم
[ترجمه گوگل]ما با پیمونت دوست داشتنی تر از توسکانی بوده ایم، هرچند هنوز هم دشوار است که بتوانیم مقیاس کینتی را برای حیاتی و دوستدار بودن غذا ضرب کنیم

8. In the piedmont zone the terrace and pediment surface jointly formed a geomorphic surface; they were contiguous in space with comparable elevation.
[ترجمه ترگمان]در ناحیه piedmont، تراس و سطح پایه به طور مشترک یک سطح زمین ریختی تشکیل دادند؛ آن ها در فضا با ارتفاع قابل مقایسه بودند
[ترجمه گوگل]در منطقه فرورفتگی سطح تراس و فرسایش به طور مشترک یک سطح ژئومورفیک تشکیل داده است؛ آنها در فضا با ارتفاع قابل ملاحظه پیوسته بودند

9. In the year 1811 I was transferred to Piedmont in France.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۱۱ من به پیمونته در فرانسه منتقل شدم
[ترجمه گوگل]در سال 1811 من به پیمونت در فرانسه منتقل شدم

10. Several years ago, in Piedmont, Alabama, a tornado came through the town on Palm Sunday and crushed a United Methodist church, killing the pastor's daughter.
[ترجمه ترگمان]چندین سال پیش، در پیمون، آلاباما، یک گردباد در روز یک شنبه از شهر \"پالم\" وارد شهر شد و یک کلیسای متودیست متحد را درهم کوبید و دختر کشیش را کشت
[ترجمه گوگل]چند سال پیش، در پیمونت، آلاباما، یک گردباد از طریق شهر در پالم یکشنبه به خدمت گرفت و یک کلیسای متحد متدیست را به قتل رساند و دختر شیرین را کشت

11. Within the Piedmont Mountain site is ancient human settlement Neolithic, Neolithic culture of southern Zhejiang representatives.
[ترجمه ترگمان]در داخل محل کوهستان Piedmont، فرهنگ باستانی settlement Neolithic، فرهنگ Neolithic از نمایندگان Zhejiang جنوبی است
[ترجمه گوگل]درون کوهستان پیمونت، مکانهای باستانی انسانی، نئولیت، فرهنگ نوسنگی نمایندگان جنوب ژجیانگ است

12. In the piedmont belt of Washixia sag developed thrust nappe which leaded to incrassation of Jurassic source rocks, being favorable for hydrocarbon accumulation in this area.
[ترجمه ترگمان]در کمربند piedmont از شل Washixia، شکاف موجود در تیغه آب که منجر به incrassation صخره های منبع ژوراسیک می شود، برای تجمع هیدروکربن در این منطقه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در کمربند فرورفتگی Washixia sag توسعه دهانه رانده شده است که منجر به incrossation سنگ های منبع ژوراسیک، منافع برای تجمع هیدروکربنی در این منطقه است

13. The northern piedmont fault of the Liulengshan Range lies along the southern edge of Yangyuan basin.
[ترجمه ترگمان]گسل piedmont شمالی محدوده Liulengshan در حاشیه جنوبی حوضه Yangyuan قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]گسل شمال دریایی دامنه لیولنگان در امتداد لبه جنوبی حوضه Yangyuan قرار دارد

14. Recent years, and gas exploration in piedmont areas is widely concentrated.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، اکتشاف گاز در مناطق piedmont به طور گسترده متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]سال های اخیر، و اکتشاف گاز در مناطق جاذبه به طور گسترده ای متمرکز شده است

piedmont streams

جویبارهای کوهپایه‌ای



کلمات دیگر: