1. sin has benighted them all
گناه،همه ی آنها را غرق در ظلمت کرده است.
2. Famine hit that benighted country once more.
[ترجمه ترگمان]قحطی دوباره آن کشور benighted را هدف قرار داد
[ترجمه گوگل]گرسنگی یک بار دیگر این کشور را به خطر انداخت
3. If you are a benighted official, go home and stay in bed.
[ترجمه ترگمان]اگر شما رسمی benighted هستید به خانه بروید و در رختخواب بمانید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک مقام دولتی هستید، به خانه بروید و در رختخواب بمانید
4. We go chasing around this frozen, benighted countryside and discover nothing.
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال این سرزمین راکد و تیره و benighted می رویم و هیچ چیز را کشف نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تعقیب کردن در اطراف این منجمد و محروم روستایی و کشف هیچ چیز نیست
5. A benighted creature who has the folly to worship something that he can see and feel.
[ترجمه ترگمان]یک موجود تیره و تاریکی که این حماقت را دارد که چیزی را ستایش کند که او می تواند آن را ببیند و احساس کند
[ترجمه گوگل]موجودی است که در معرض افسون است تا چیزی را که می بیند و احساس می کند، عبادت کند
6. I -- a benighted hoyden, already blossomed teenager of a knowledgeable.
[ترجمه ترگمان]من - - یک دختر شیطانی در شب سیاه، که در حال حاضر یک نوجوان آگاه از دانش است
[ترجمه گوگل]من - هویید نابالغ، در حال حاضر شکوفه نوجوان آگاه
7. If you don't hurry, we might be benighted on the way.
[ترجمه ترگمان]اگر عجله نکنی ممکن است در راه به تاریکی شب زده باشیم
[ترجمه گوگل]اگر شما عجله نداشته باشید، ممکن است در مسیر راه بیفتیم
8. I'm a savage in a benighted age, alone and helpless in a land with no culture.
[ترجمه ترگمان]من در یک عصر تیره و تاریکی هستم، تنها و درمانده در سرزمینی که هیچ فرهنگی توش نیست
[ترجمه گوگل]من یک بی رحم در یک سن پایین، به تنهایی و بدون کمک در یک زمین بدون فرهنگ است
9. The benighted Chechens were not the only victims of the amorality.
[ترجمه ترگمان]چچنی ها benighted تنها قربانیان of نبودند
[ترجمه گوگل]چچنی ها تنها قربانیان آمونیت نبودند
10. In the benighted Middle Ages, intellectual curiosity was discouraged by the authorities.
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی تیره، کنجکاوی فکری توسط مقامات دلسرد شد
[ترجمه گوگل]در قرون وسطایی کمرنگ، کنجکاوی فکری توسط مقامات متوقف شد
11. Along with the time flies we grew up gradually,become increasingly miss myself benighted.
[ترجمه ترگمان]همراه با مگس های زیادی که به تدریج بزرگ شدیم، به طور فزاینده ای از دست رفته خود را از دست می دادیم
[ترجمه گوگل]همراه با زمان مگس ها که به تدریج رشد کردیم، به طور فزاینده ای از دست دادن خودم کم می شود
12. Some of the early explorers thought of the local people as benighted savages who could be exploited.
[ترجمه ترگمان]برخی از کاشفان اولیه از مردم محلی به عنوان وحشیان benighted که می توانستند مورد بهره برداری قرار بگیرند فکر می کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از کاشفان اولیه، مردم محلی را به عنوان وحشیانی که می توانند مورد سوء استفاده قرار بگیرند، فکر می کردند
13. Listen to both sides and you will be enlightened, heed only one side and you will be benighted.
[ترجمه ترگمان]به هر دو طرف گوش دهید و شما روشن خواهید شد، تنها به یک طرف توجه کنید و به این ترتیب شب benighted خواهید بود
[ترجمه گوگل]به دو طرف گوش کنید و روشن خواهید شد، فقط یک طرف را گوش کنید و به شما کمی توجه خواهم کرد
14. Between the world wars major unions suffered the searing experience of high unemployment which owed much to incompetent employers and benighted policy-makers.
[ترجمه ترگمان]در بین جنگ های جهانی، اتحادیه های بزرگی از تجربه شدید بیکاری که کارفرمایان صلاحیت دار و سیاست گذاران benighted را به خود گرفته بودند، رنج می بردند
[ترجمه گوگل]بین جنگ های جهانی، اتحادیه های عمده متحمل رنج تجربه تجربه ای شدید بیکاری شدند که به شدت به کارفرمایان بی کفایتی و سیاست گذاران نادیده انگاشته بودند