1. the kin of my father
خویشاوندان پدرم
2. of kin
وابسته،منسوب،خویش
3. all their kin were at the funeral
همه ی خویشاوندانشان در مجلس ختم بوند.
4. next of kin
بستگان درجه اول،خویشاوندان نزدیک (مانند زن و بچه یا پدر و مادر)
5. he is my kin
او خویشاوند من است.
6. he was of kin to the champion
او خویشاوند آن قهرمان بود.
7. his next of kin were informed of his death
خویشاوندان نزدیک او را از فوتش مطلع کردند.
8. she denied her own kin
او خویشان خود را طرد کرد.
9. the country youth went to town and became alienated from his kin
جوان روستایی به شهر رفت و با خویشان خود بیگانه شد.
10. Better be blamed by our kith and kin, than be kissed by the enemy.
[ترجمه ترگمان]در این صورت دشمنان و قوم و خویش ما را در آغوش گرفتن دشمن ملامت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]بهتر از کت و شلوار ما سرزنش می شود، تا از دشمن بوسید
11. Ties with extended kin vary from family to family.
[ترجمه ترگمان]پیوندهای با خویشاوندان بسط یافته از خانواده به خانواده دیگر متفاوت است
[ترجمه گوگل]روابط زوجین با خانواده های مختلف متفاوت است
12. Her next of kin have been informed.
[ترجمه ترگمان]قوم و خویش او مطلع شده اند
[ترجمه گوگل]بعد از زایمان او مطلع شده است
13. The form must be signed by next of kin.
[ترجمه ترگمان]فرم باید توسط نزدیک ترین خویشاوند امضا شود
[ترجمه گوگل]این فرم باید توسط خانواده بعدی امضا شود
14. Who is your next of kin?
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین فامیل شما کیه؟
[ترجمه گوگل]کیست که در کنار شماست؟
15. The college need to know your next of kin in case something happens to you.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه باید بدونه که ممکنه یه اتفاقی برای تو بیفته
[ترجمه گوگل]کالج نیاز به دانستن بعدی خود را از رابطه جنسی در مورد چیزی اتفاق می افتد به شما
16. But their kin survived and intermarried.
[ترجمه ترگمان]اما قوم و خویش های ایشان جان سالم به در برده بودند
[ترجمه گوگل]اما زوج هایشان زنده ماندند و ازدواج کردند
17. He had a secret treaty with his kin in Nagarythe.
[ترجمه ترگمان]اون یه معاهده مخفی با kin در \"Nagarythe\" داشت
[ترجمه گوگل]او یک معاهده مخفی با همسایگانش در ناگریت داشت