کلمه جو
صفحه اصلی

whiteout


(هواشناسی) مه و برف (که محیط را سفید می نماید و دید و جهت یابی را مشکل می کند)، سپید گرفتگی، برف و بوران

انگلیسی به فارسی

(هواشناسی) مه و برف (که محیط را سفید مینماید و دید و جهتیابی را مشکل می‌کند )، سپید گرفتگی، برف و بوران


سفید شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a weather condition, usu. occurring in polar areas, in which the snow-covered ground blends into a white sky, blotting out the horizon and destroying the sense of depth, direction, and distance.

• weather condition that occurs in polar areas where snow-covered ground blends into a white sky and produce a uniform whiteness (erase the horizon and destroy the sense of depth, direction and distance); blizzard; liquid paper, white correction fluid; act of whiting out with correction fluid; mistake (typing or other) whited out with correction liquid
if there is a whiteout, it is snowing or has snowed so heavily that everything seems white and it is very difficult to see.

دیکشنری تخصصی

[] عدم تشخیص موقعیت
[] پاک سفیدی، برف گیجه

جملات نمونه

1. Denial does have its limits, though, whiteout being one of them.
[ترجمه ترگمان]با این حال انکار محدودیت های خودش را دارد
[ترجمه گوگل]انکار، محدودیت های خود را دارد، با این حال، حذف کردن یکی از آنهاست

2. We shall call this the whiteout point.
[ترجمه ترگمان]ما به این نکته پی خواهیم برد
[ترجمه گوگل]ما این را نقطه عطفی می نامیم

3. We see to be caught in a whiteout.
[ترجمه ترگمان] می بینم که توی \"whiteout\" گیر افتادیم
[ترجمه گوگل]ما می بینیم که در یک برداشت غلبه می کنیم

4. The upper critical exposure is very roughly the whiteout point.
[ترجمه ترگمان]نوردهی بحرانی بالایی تقریبا نقطه whiteout است
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض انتقادی بالایی، تقریبا نقطه ضعف است

5. Where can I watch Whiteout 2009 movie online free full stream?
[ترجمه ترگمان]کجا می توانم فیلم \"stream\" (stream ۲۰۰۹)را به صورت آنلاین آزاد تماشا کنم؟
[ترجمه گوگل]کجا می توانم فیلم Whiteout 2009 را تماشا کنم؟

6. Trying to stay ahead of the predicted whiteout in TO. . . in YYZ waiting to fly to NY. . . board, baby, board!
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم جلوتر از این که پیش بینی کرده باشم، صبر کنم تا سوار قایق شوم، عزیزم، سوار شو!
[ترجمه گوگل]تلاش برای جلوگیری از بروز پیش بینی شده در TO در YYZ منتظر پرواز به نیویورک است هیئت مدیره، کودک، هیئت مدیره!

7. "It was a total whiteout, " says Jennifer.
[ترجمه ترگمان]جنیفر می گوید: \" این یک whiteout کامل بود \"
[ترجمه گوگل]جنیفر می گوید: 'این کاملا حذف شد

8. I just can't think what I will do whiteout my BF / GF.
[ترجمه ترگمان]من فقط نمی تونم فکر کنم که من چه کاری رو با دوست پسرم انجام می دم
[ترجمه گوگل]من فقط نمیتوانم فکر کنم که من BF / GF را حذف میکنم

9. Or even more, how does it imitate whiteout conditions?
[ترجمه ترگمان]یا حتی بیشتر، چگونه از شرایط whiteout تقلید می کند؟
[ترجمه گوگل]و یا حتی بیشتر، چگونه آن را تقلید شرایط حذف؟

10. Sure. I'll give you the scissors and a whiteout in addition.
[ترجمه ترگمان] حتما من به شما یک قیچی و یک whiteout اضافه خواهم داد
[ترجمه گوگل]مطمئن من به شما قیچی و خرد کردن اضافه می کنم

11. A "whiteout" occurs when there is zero visibility during a blizzard.
[ترجمه ترگمان]زمانی رخ می دهد که دید صفر در طی کولاک وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]'whiteout' زمانی اتفاق می افتد که دید در صفر در حوالی وجود داشته باشد

12. With a stroke of genius, whiteout was invented.
[ترجمه ترگمان]با ضربه ای از نبوغ، whiteout اختراع شد
[ترجمه گوگل]با سکته نابغه اختراع شد

13. You may use a distrbuted whiteout to correct the answer sheet.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از a whiteout برای اصلاح صفحه پاسخ استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید از خارج کردن توزیع شده برای اصلاح برگه پاسخ استفاده کنید

14. It is not easy to see Arctic whiteout.
[ترجمه ترگمان]دیدن قطب شمال آسان نیست
[ترجمه گوگل]کشف قطب شمال قطب آسان نیست

15. Currently an adhoc value one third of the distance from the blackout point to the whiteout point is used.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مقدار adhoc یک سوم فاصله از نقطه خاموشی تا نقطه whiteout مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مقدار adhoc یک سوم از فاصله از نقطه خاموشی به نقطه خالی است

پیشنهاد کاربران

لاک غلط گیر

White - out لاک غلط گیر

پوشاندن یا مبهم کردن با ماده ای سفید رنگ
مستند: در آدرس اینترنتی https://idioms. thefreedictionary. com/white out به عنوان یکی از معانی white out نوشته شده:
white out
. To cover or obscure something completely in or with a white substance. Often used in passive constructions
. Several of the names on the official document had been whited out
. The terrible snow storm whited the sky out, making it impossible for pilots to take off

بدون


کلمات دیگر: