کلمه جو
صفحه اصلی

reconnaissance


معنی : شناسایی، اکتشاف، بازدید مقدماتی، اکتشافی
معانی دیگر : (ارتش) شناسایی، دریابش، دیده وری

انگلیسی به فارسی

شناسایی، بازدید مقدماتی، اکتشاف


شناسایی، اکتشاف، بازدید مقدماتی، اکتشافی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of examining an area, esp. to gain militarily useful information.

- The aerial reconnaissance they conducted was vital to the war effort.
[ترجمه ترگمان] شناسایی هوایی که آن ها انجام دادند برای تلاش های جنگ حیاتی بود
[ترجمه گوگل] شناسایی هوایی که آنها انجام داد، برای انجام جنگ ضروری بود

• act of reconnoitering, gathering information in enemy territory; survey, collection of data
reconnaissance is the process of obtaining military information about the size and position of an army or about the geographical features of an area using soldiers, planes, or satellites; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] اکتشاف - شناسایی
[زمین شناسی] شناسایی مقدماتی، ارزیابی سریع - الف) بررسی کلی اکتشافی یا پیمایش نمودهای خاص یک ناحیه که معمولا به عنوان مقدمه ای بر پیمایش دقیق تر بعدی انجام می گیرد؛ مثلا پیمایش مهندسی در مهیاسازی برای مثلث بندی یک ناحیه. این پیمایش ممکن است در دفتر یا در صحرا انجام گیرد که بستگی به گستردگی اطلاعات موجود دارد. - ب) یک پیمایش زمین شناسی سریع که برای بدست آوردن دانش کلی از عوارض زمین شناختی یک منطقه انجام می گیرد.
[نساجی] مطالعه اولیه
[] شناسایی
[آب و خاک] شناسائی

مترادف و متضاد

شناسایی (اسم)
identity, recognition, cognizance, identification, reconnaissance, exploration

اکتشاف (اسم)
detection, reconnaissance, exploration, discovery, finding

بازدید مقدماتی (اسم)
reconnaissance

اکتشافی (صفت)
reconnaissance, heuristic, exploratory, probative, probatory

inspection


Synonyms: exploration, investigation, maneuvers, probe, recon, reconnoiter, review, scan, scrutiny, search, surveillance, survey


جملات نمونه

1. a reconnaissance flight
پرواز شناسایی (دیده وری)

2. a reconnaissance patrol
گشتی شناسایی

3. to make an aerial reconnaissance
دیده وری (اکتشاف) هوایی کردن

4. Spotter planes made a preliminary aerial reconnaissance of the island.
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای Spotter شناسایی هوایی اولیه جزیره را انجام دادند
[ترجمه گوگل]هواپیما های هواپیما یک شناسایی هوایی مقدماتی این جزیره را انجام دادند

5. The helicopter was returning from a reconnaissance mission.
[ترجمه ترگمان]این هلیکوپتر از یک ماموریت شناسایی باز می گشت
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر از یک ماموریت شناسایی بازمی گشت

6. Three reconnaissance aircraft are permanently on patrol.
[ترجمه ترگمان]سه هواپیمای اکتشافی برای همیشه در حال گشتزنی هستند
[ترجمه گوگل]سه هواپیما شناسایی به طور دائم در حال گشت زنی هستند

7. The reconnaissance party reported back that the town was heavily fortified.
[ترجمه ترگمان]گروه تجسس خبر داد که شهر به شدت سنگربندی شده است
[ترجمه گوگل]حزب شناسایی گزارش داد که این شهر به شدت غنی شده است

8. Time spent on reconnaissance is seldom wasted.
[ترجمه ترگمان]زمان صرف بررسی دقیق به ندرت به هدر می رود
[ترجمه گوگل]زمان صرف شده برای شناسایی به ندرت هدر می رود

9. Aerial reconnaissance of the enemy position showed they were ready to attack.
[ترجمه ترگمان]بازدید دشمن از مواضع دشمن نشان داده شد که آماده حمله هستند
[ترجمه گوگل]شناسایی هوایی موقعیت دشمن نشان داد که آنها آماده حمله بودند

10. Reconnaissance revealed not a single large ship.
[ترجمه ترگمان]شناسایی اکتشافی نه تنها یک کشتی بزرگ را آشکار ساخت
[ترجمه گوگل]کشف یک کشتی بزرگ را نشان نداد

11. A patrol was sent on reconnaissance.
[ترجمه ترگمان]یک گروه تجسس در محل دیده بانی فرستاده شد
[ترجمه گوگل]یک گشت به شناسایی فرستاده شد

12. In reality, the Navy was undertaking only minimal reconnaissance[sentence dictionary], mainly because of a lack of airplanes.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، نیروی دریایی تنها به دلیل نبود هواپیما، فقط به کم ترین شناسایی [ فرهنگ لغت [ جمله ] اقدام می کرد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، نیروی دریایی تنها حداقل شناسایی [واژه فرهنگ لغت] را انجام داد، عمدتا به دلیل کمبود هواپیما

13. Airtours' management often does its own reconnaissance of potential new destinations - a reflection of the board's workaholic nature.
[ترجمه ترگمان]مدیریت Airtours اغلب شناسایی خود از مقاصد بالقوه جدید را انجام می دهد - انعکاسی از طبیعت کار معتاد به کار
[ترجمه گوگل]مدیریت Airtours اغلب شناسایی خود را از مقصد بالقوه جدید - بازتاب از طبیعت worcoholic هیئت مدیره است

14. This lone air reconnaissance effort, however, would obviously not be enough.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این تلاش اکتشافی تنها کافی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، این تلاش شناسایی هوا تنها به اندازه کافی کافی نخواهد بود

15. Then there would be the usual reconnaissance, the donning of protective clothing, the stalking of the device.
[ترجمه ترگمان]آن وقت، این اکتشاف همیشگی، با پوشیدن لباس محافظ، کمین کردن دستگاه بود
[ترجمه گوگل]پس از آن، شناسایی معمولی، لباس محافظتی، قاچاق دستگاه خواهد بود

to make an aerial reconnaissance

دیده‌وری (اکتشاف) هوایی کردن


a reconnaissance flight

پرواز شناسایی (دیده‌وری)


a reconnaissance patrol

گشتی شناسایی


پیشنهاد کاربران

شناسایی

در متون اطلاعاتی و امنیتی: جاسوسی

شناسایی موقعیت دشمن توسط نیروهای نظامی

reconnaissance ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: پیش شناسایی
تعریف: بررسی یا شناسایی اولیۀ جنگل یا مرتع به منظور دستیابی به اطلاعات کلی برای برنامه های مدیریتی آتی


کلمات دیگر: