1. The pundits disagree on the best way of dealing with the problem.
[ترجمه ترگمان]متخصصان در مورد بهترین روش برخورد با این مشکل اختلاف نظر دارند
[ترجمه گوگل]متخصصان در مورد بهترین راه حل مشکل حل اختلاف نظر دارند
2. The pundit disagree on the best way of dealing with the problem.
[ترجمه ترگمان]این متخصص در مورد بهترین روش برخورد با این مشکل اختلاف نظر دارد
[ترجمه گوگل]ماموران با بهترین روش برای مقابله با این مشکل مخالف هستند
3. If you believe the fashion pundits, we'll all be wearing pink this year.
[ترجمه ترگمان]اگر شما صاحب نظران مد را باور کنید، امسال همه ما صورتی رنگ خواهیم داشت
[ترجمه گوگل]اگر به مؤسسین مد لباس اعتقاد داشته باشید، همه ما در سال جاری صورتی پوشیدیم
4. Whether or not this is true, other computer pundits warn that fear of enforcement will drive computer hackers underground.
[ترجمه ترگمان]این که آیا این درست است یا نه، کارشناسان کامپیوتر هشدار می دهند که ترس از نیروی انتظامی هکرهای کامپیوتر را زیر زمین خواهد راند
[ترجمه گوگل]این که آیا این درست است یا نه، دیگر متخصصان کامپیوتر هشدار می دهند که ترس از اجرای، هکرهای کامپیوتر را در زیر زمین رانده است
5. Pundits and scientists chafe at regulations that hamper their creativity and the direction of their research.
[ترجمه ترگمان]Pundits و دانشمندان در حال شکایت از مقرراتی هستند که خلاقیت آن ها و مسیر تحقیقات آن ها را مختل می کنند
[ترجمه گوگل]معاونان و دانشمندان در قوانینی که خلاقیت و جهت تحقیقاتشان را مختل می کنند، دلسرد می شوند
6. Pundits expect the really big money for 3-D displays to be in video-games and television advertising.
[ترجمه ترگمان]Pundits انتظار دارند که پول واقعا بزرگ برای نمایش های سه بعدی بازی های ویدیویی و تلویزیونی باشد
[ترجمه گوگل]خبرنگاران انتظار می رود پول واقعی برای نمایش سه بعدی در بازی های ویدئویی و تبلیغات تلویزیونی باشد
7. A year ago, these same pundits were saying that private investors and the internet were made for each other.
[ترجمه ترگمان]یک سال پیش، این دانشمندان گفتند که سرمایه گذاران خصوصی و اینترنت برای یکدیگر ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]یک سال پیش، این متخصصان معتقدند سرمایه گذاران خصوصی و اینترنت برای یکدیگر ساخته شده اند
8. Every single psephologist, political pundit and pollster must now resign, be sacked, or better yet, commit suicide.
[ترجمه ترگمان]هر فرد psephologist، متخصص علوم سیاسی، باید استعفا دهد، اخراج شود، یا بهتر باشد، خودکشی کند
[ترجمه گوگل]هر متفکر، متفکر سیاسی و نظریه پرداز باید در حال حاضر از استعفا، اخراج یا بهتر انجام شود، خودکشی می کند
9. Maybe so, I am no political pundit.
[ترجمه ترگمان]شاید این طور باشد، من یک pundit سیاسی نیستم
[ترجمه گوگل]شاید چنین است، من هیچ مدافع سیاسی نیستم
10. The pundits dip haphazardly into the lucky dip.
[ترجمه ترگمان]متخصصان به طور اتفاقی در شیب خوش شانس فرو می روند
[ترجمه گوگل]مأموران به طور تصادفی به شیب خوش شانس می افتند
11. Sighing deeply, Democratic pundits and brokers are beginning to rally to the Clinton flag.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان و کارگزاران دموکرات با آهی عمیق شروع به تظاهرات بر روی پرچم کلینتون کردند
[ترجمه گوگل]معشوقه عمیق، معاونان دموکرات و کارگزاران شروع به پرچم کلینتون می کنند
12. Perhaps, mused the pundits, he is needed now - at the very top.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان فکر می کردند که شاید او هم اکنون - در بالاترین نقطه مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]شاید، متخصصان متهم، او اکنون مورد نیاز است - در بالای صفحه
13. As one pundit told me, marble follows the locals from the baptismal font to the tombstone.
[ترجمه ترگمان]همان طور که یک متخصص به من گفت، مرمر از قلم غسل تعمید که به سنگ قبر تعمید شده است پیروی می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که یکی از معاونان به من گفت، سنگ مرمر مردم محلی را از فونت های غسل تعمید به سنگ قبر می کشد
14. Buchanan and the pundits credit Forbes' early use of absentee ballots.
[ترجمه ترگمان]تام بیوکنن و صاحب نظران از نخستین استفاده خود از برگه های رای غیابی اعتبار بخشیدند
[ترجمه گوگل]بوچانان و اداره اعتبارات اعتبارات فوربس را از رأی گیری های غیابی استفاده می کنند