کلمه جو
صفحه اصلی

expeditionary


وابسته به قشون کشی یا هیئت اعزامی

انگلیسی به فارسی

وابسته به قشون‌کشی یا هیئت اعزامی


اعزامی، وابسته به قشون کشی یا هيئت اعزامی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to, constituting, or used in a trip undertaken for a specific purpose, esp. a military expedition.

• of or pertaining to an expedition, of or pertaining to a journey embarked upon for a specific purpose

دیکشنری تخصصی

[] اردویی، هیئتی

جملات نمونه

1. an expeditionary force
نیروی اعزامی،نیروی گسیلشی

2. A large expeditionary force is now being assembled.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی زیادی داره جمع می شن
[ترجمه گوگل]یک نیروی اعزامی بزرگ در حال حاضر مونتاژ می شود

3. General Haig took command of the British Expeditionary Force in 19
[ترجمه ترگمان]ژنرال Haig فرمانده قوای اعزامی انگلیس را در سال ۱۹ به دست گرفت
[ترجمه گوگل]ژنرال Haig فرماندهی نیروی اکسپدیشن انگلیس را در 19 سالگی سپری کرد

4. The Nanny Ogg expeditionary force corkscrewed up the spiral staircase.
[ترجمه ترگمان]پرستار بچه Ogg expeditionary که از پله های مارپیچی بالا میره
[ترجمه گوگل]نیروی اعزامی نیروی انتظامی Ogg از پله مارپیچ استفاده کرد

5. In September Parliament sent an expeditionary force against them, under Warwick as admiral.
[ترجمه ترگمان]در سپتامبر، پارلمنت یک نیروی اعزامی را علیه آن ها به عنوان دریاسالار فرستاد
[ترجمه گوگل]در سپتامبر پارلمان نیروی اعزامی علیه آنها را تحت وارویک به عنوان دریاسالار فرستاد

6. This would imply retention of a small expeditionary force.
[ترجمه ترگمان]این امر دلالت بر حفظ یک نیروی اعزامی کوچک دارد
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم حفظ یک نیروی اعزامی کوچک است

7. The Allied Expeditionary Air Force, comprising the British 2nd Tactical Group and the USAAF 9th AAF, was set up almost a year before the actual landing.
[ترجمه ترگمان]نیروی هوایی اعزامی متفقین، متشکل از گروه تاکتیکی دوم بریتانیا و نهمین AAF USAAF، تقریبا یک سال قبل از فرود واقعی تشکیل شد
[ترجمه گوگل]نیروی هوایی اعزامی متفقین شامل گروه 2 تاکتیکی بریتانیا و 9AF AAF ایاالت متحده بود که تقریبا یک سال قبل از فرود واقعی بود

8. There is no demand for sending an American Expeditionary Force outside our own borders.
[ترجمه ترگمان]هیچ درخواستی مبنی بر ارسال نیروی نظامی اعزامی آمریکا به خارج از مرزه ای کشور وجود ندارد
[ترجمه گوگل]تقاضا برای فرستادن نیروی اکسپرسیون امریکایی خارج از مرزهای خود وجود ندارد

9. In several days that connect down, the expeditionary party hass been staying in ancient tomb.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند روز که به پایین وصل می شوند، گروه اعزامی ارتش اعزامی در مقبره باستانی به سر می برد
[ترجمه گوگل]در چند روزی که اتصال برقرار می شود، حزب اعزامی در مقبره باستان ماندنی شده است

10. US Marines from the 2nd Marine Expeditionary Brigade, 1st Battalion 5th Marines board helicopters at Camp Leatherneck for a night air assault in Afghanistan's Helmand province Thursday July 200
[ترجمه ترگمان]تفنگداران دریایی ایالات متحده از تیپ دوم تفنگدار دریایی، گردان اول از هلیکوپتر نیروی دریایی در کمپ Leatherneck برای حمله هوایی شبانه در استان هلمند افغانستان در روز پنج شنبه ۲۰۰ ژوئیه
[ترجمه گوگل]تفنگداران دریایی آمریکا از تیپ دوم سپاه پاسداران دریایی، گردان 1 گردان هلیکوپتر پناهندگان دریایی در کمپ لایتنک برای حمله هوایی شبانه در ولایت هلمند پنجاه و پنجاه ژوئیه 200

11. The Air Force Data Preparation for the Expeditionary Combat Support System Data Preparation task order falls under the Defense Department's Logistics, Maintenance, and Supply Support contract.
[ترجمه ترگمان]آماده سازی اطلاعات نیروی هوایی برای عملیات نظامی پشتیبانی از اطلاعات سیستم پشتیبانی اطلاعات، تحت حمایت وزارت دفاع، تعمیر و نگهداری و قرارداد حمایت از تامین قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تهیه داده های نیروی هوایی برای تهیه پیش نویس وظیفه تهیه داده های پشتیبانی سیستم مبارزه با اعزامی تحت قرارداد پشتیبانی لجستیک، نگهداری و تامین وزارت دفاع قرار می گیرد

12. Lillie Linebarrier and her band, the Friendly Bonus Expeditionary Force String Band, performed at the Bonus March.
[ترجمه ترگمان]Lillie Linebarrier و گروه او، گروه اعزامی چند رشته ای Bonus به عنوان بن at در ماه مارس به اجرا در آمدند
[ترجمه گوگل]Lillie Linebarrier و گروه او، Band String Band Bonus Expeditionary دوستانه، در Bonus March انجام شده است

13. Now I have to convince the expeditionary force that your people should not be destroyed.
[ترجمه ترگمان]اکنون باید نیروی اعزامی نیروهای اعزامی را قانع کنم که مردم شما نباید نابود شوند
[ترجمه گوگل]حالا من باید نیروی اعزامی را متقاعد کنم که مردم شما نباید نابود شوند

14. Overhead, specially marked black and white striped Allied Expeditionary Air Force aircraft owned the sky.
[ترجمه ترگمان]بالای بالای سرشان هواپیماهای نیروی هوایی که از طرف متفقین به رنگ سیاه و سفید راه راه شده بودند، آسمان را زیر نظر داشتند
[ترجمه گوگل]سرنشینان، هواپیماهای نیروی هوایی اعزامی نیروی دریایی سیاه و سفید که به طور ویژه مشخص شده بودند، آسمان را در اختیار داشتند

پیشنهاد کاربران

Expeditionary learning یادگیری از طریق مشارکت در یک پروژه


کلمات دیگر: