کلمه جو
صفحه اصلی

glacier


معنی : یخچال طبیعی، توده یخ غلتان، یخ رود، برف رود، رودخانه یخ
معانی دیگر : (زمین شناسی) یخرود (در جاهایی که میزان ریزش برف از میزان ذوب آن بیشتر است برف اضافی انباشته می شود و کم کم به صورت رودی از برف و یخ با سرعتی بسیار کم به حرکت در می آید)، یخسار، یخ پهنه، توچال، ی  رود، توده ی  غلتان، رودخانه ی

انگلیسی به فارسی

یخ رود، برف رود، توده یخ غلتان، رودخانه یخ، یخچال طبیعی


یخچال و فریزر، یخچال طبیعی، توده یخ غلتان، یخ رود، برف رود، رودخانه یخ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: glaciered (adj.)
• : تعریف: a very large accumulation of ice formed in cold regions from compacted snow and moving very slowly outward or downward on a slope.

- This glacier flows at a rate of eight feet per day.
[ترجمه ترگمان] این یخچال به میزان ۸ فوت در روز جریان دارد
[ترجمه گوگل] این یخچالهای طبیعی با سرعت 8 فوت در روز جریان دارد

• very large mass of ice formed through the gradual accumulation of snow in high cold regions
of an glacier, like a glacier
a glacier is a huge mass of ice which moves very slowly, often down a mountain valley.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] یخچال - یخچال طبیعی - توده یخ غلطان - روانه یخ
[زمین شناسی] یخچال، یخسار توده ضخیمی از یخ که از تراکم و تبلور دوباره برف در خشکی ایجاد شده و دارای شواهدی از حرکت در گذشته و حال است. الف) توده بزرگ یخی که حداقل بخشی از آن، در اثر تراکم و تبلور مجدد برف روی خشکی تشکیل می شود و به آهستگی در اثر خزش به سمت پایین دامنه یا به علت وزنش در تمام جهات به سمت خارج (از خشکی) حرکت می کند، و تا یک سال باقی می ماند .در این بین یخچال های کوهستانی کوچک بعلاوه صفحات یخ قاره ای و سکوی یخی نیز وجود دارند که در اقیانوس شناورند و بخشی از آنها حاصل از یخ موجود در خشکی می باشد ب) این واژه در آلاسکا برای یخ های دشت سیلابی یا توده ای از یخ زمین بکار برده می شود
[] یخچال
[آب و خاک] بهمن

مترادف و متضاد

یخچال طبیعی (اسم)
glacier

توده یخ غلتان (اسم)
glacier, iceberg, icefall

یخ رود (اسم)
glacier

برف رود (اسم)
glacier

رودخانه یخ (اسم)
glacier

mountain of ice, snow


Synonyms: berg, floe, glacial mass, iceberg, icecap, ice field, ice floe, snow slide


جملات نمونه

1. glacier mill
تنوره ی یخرود،تنوره ی یخ پهنه،چاه یخساز

2. glacier snout
یخچال پوز،دماغه ی یخرود

3. a retrograding glacier
یخرود در حال پسروی

4. deep fissures in a glacier
شکاف های ژرف در یخ رود

5. the recession of a glacier
پسرفت یخرود

6. the terminus of a glacier
پایانگاه یک یخرود

7. rocks which are scored by the movement of the glacier
صخره هایی که حرکت یخرود آنها را خراشانده است

8. A river or glacier debouches on the plains.
[ترجمه ترگمان]یک رودخانه یا کوه یخی در دشت ها پرسه می زند
[ترجمه گوگل]رودخانه یا یخچالهای طبیعی در دشتها دبیان

9. The best bit was walking along the glacier.
[ترجمه ترگمان]بهترین بیت در حال قدم زدن در امتداد یخچال بود
[ترجمه گوگل]بهترین بت در حال حرکت در امتداد یخچال بود

10. The route up the Wellenkuppe from the glacier follows a wide snow ramp and then scrambles over rock for a while.
[ترجمه ترگمان]مسیر کوه یخی که از کوه یخی بالا می رود از یک شیب وسیع برفی پیروی می کند و سپس برای مدتی روی سنگ خم می شود
[ترجمه گوگل]راه از Wellenkuppe از یخچال به دنبال رمپ برف گسترده ای است و سپس برای بیش از حد سنگ بیش از سنگ

11. There was 000 feet of descent to the glacier to prepare for.
[ترجمه ترگمان]۱۰۰۰ فوت آب برای آماده سازی برای این یخچال وجود داشت
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به یخچالهای طبیعی، 000 فوت از نزول وجود داشت

12. The Stubai glacier is another good bet for summer skiing.
[ترجمه ترگمان]یخچال Stubai یک شرط خوب دیگر برای اسکی تابستانی است
[ترجمه گوگل]یخچال Stubai یکی دیگر از شراب خوب برای اسکی تابستان است

13. Residents of Glacier Bay are complaining about the pollution caused by cruise ships.
[ترجمه ترگمان]ساکنان خلیج یخچال در مورد آلودگی ناشی از کشتی های مسافرتی شکایت دارند
[ترجمه گوگل]ساکنان خلیجیر خلیج از آلودگی ناشی از کشتی های کروز شکایت دارند

14. It was as tall and cold as a glacier rolling down a valley, crunching trees like matchsticks.
[ترجمه ترگمان]این کوه به بلندی کوه یخی بود که روی یک دره غلت می خورد و درختان مانند matchsticks را خرد می کرد
[ترجمه گوگل]این همان ارتفاع و یخچال بود که یخچالهای چوبی را دراز کشید و درختان را مانند چوب کبریت می کشید

15. The glacier dislocated great stones.
[ترجمه ترگمان]کوه یخی سنگ بزرگی را از هم جدا می کرد
[ترجمه گوگل]یخچال های طبیعی سنگ های بزرگ را از بین می برد

اصطلاحات

glacier mill

تنوره‌ی یخ‌رود، تنوره‌ی یخ پهنه، چاه یخ‌ساز


glacier snout

یخچال‌پوز، دماغه‌ی یخ‌رود


پیشنهاد کاربران

یخچال طبیعی، که در مناطق یخبندان شکل می گیرد.

پهنه یخی

یخ گستره ، گستره یخی

تکه یخی که روی دریا شکل میگیره

glacier ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: یخسار
تعریف: تودۀ بزرگی از یخ که روی خشکی تشکیل می‏شود و به پایینِ شیب می‏خزد|||متـ . یخچال طبیعی


کلمات دیگر: